حکایت یک دلدادگی

قرآن بایسنغری تنها یک نام یا یک اثر زیبای هنری نیست؛ روایت دلدادگی هنرمندی است که هر چه بر او رفت از شیدایی خود و عشق‌اش به نگارش قرآنی ماندگار دست نشست.

حکایت یک دلدادگی

همراه با ماه میهمانی خدا در گنجینه نفایس کتابخانه و موزه ملی ملک

حکایت یک دلدادگی

قرآن بایسنغری تنها یک نام یا یک اثر زیبای هنری نیست؛ روایت دلدادگی هنرمندی است که هر چه بر او رفت از شیدایی خود و عشق‌اش به نگارش قرآنی ماندگار دست نشست.

به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، حکایت از عمر اقطع است؛ خوش‌نویسی نام‌دار در عصر امیر تیمور گورکانی که قرآنی نوشت بسیار کوچک تا همیشه یاور و همراه امیر باشد. اما تیمور گورکانی چه می‌دانست در دل هنرمند چه می‌گذرد و ارادت‌اش به کلام خدا چگونه است. می‌گویند امیر گورکانی پس از دیدن مصحف شریف کوچک، آن را بی‌احترامی به کلام خداوند دانست و چنان به خشم آمد که فرمان قطع دست هنرمند را داد. اما وای از دل شوریده و شیدا. عمر این بار قلم به دست چپ گرفت و آنچنان ممارستی در تحریر کلام خدا به خرج داد که اثرش برای همیشه بر پیشانی تاریخ هنر حک شد. قرآنی نوشت که به روایت قاضی احمد قمی هر سطر آن یک ذرع بیش‌تر بود. و این بار امیر شرمنده و سرافکنده قرآن عمر را بر دیده گذاشت و عزیز داشت. این تنها شروع قصه قرآن بایستغری است. حکایتی شنیدنی از اثری جاودان در هنر و خاصه هنر قرآن نگاری.

برچسب‌ها:

نظر شما: