دو نشست بزرگ علمی در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد یاد ایرج افشار با نگاهی به کاغذهای ابری و سفرنامههای ایرانی
با برگزاری دو نشست بزرگ جداگانه علمی و پژوهشی در موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، استادان برجسته دو حوزه «کاغذهای ابری در نسخههای خطی و متون ایرانی» و «سفرنامهپژوهی به یاد استاد ایرج افشار»، استادان بزرگ هر دو حوزه، در حضور خیل علاقهمندان به فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی، تازهترین یافتههای خود را در زمینههای یادشده عرضه کردند.
سفری دور و دراز به دنیای خیالانگیز کاغذهای ابری
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، نخستین برنامه، «نشست کاغذ ابری در نسخههای خطی و متون ایرانی» بود که در روز سهشنبه 15 اسفند 1391 خورشیدی برگزار شد. ابریسازی یکی از هنرهای کهن ایرانی در فن کتابآرایی است. هنرمندان ابریساز با ایجاد نقوش اتفاقی و ترکیبات رنگی چشمنواز و زیبا، طرحهای خیالانگیز و جذابی روی کاغذ پدید میآوردند.
«ابری» در اصطلاح، کاغذی است که با درآمیختن رنگهای گوناگون روی آن، نقوشی درهم شبیه به ابر یا امواج آب بر آن، پدید میآید. از اینگونه کاغذ برای آراستن حاشیه کتابهای نفیس خطی، مرقعات، متن قطعات خط و نقاشی، روی جلد، آستربدرقه کتاب، زمینه قلمدان و جعبه¬های روغنی استفاده میشده است. این کاغذ امروزه اما بیشتر برای قطعهنویسی به کار میرود.
«محمدحسن سمسار» عضو هیئتعلمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر حوزههای هنر و نسخههای خطی، «شهریار پیروزرام» مولف و پژوهشگر در حوزههای هنرهای سنتی و کتابآرایی، «فرانک بحرالعلومی» مدیر لابراتوآر نسخهشناسی نامه بهارستان و کارشناس ارشد باستانسنجی و «رویا بهادری» عضو هیات علمی پژوهشکده حفاظت و مرمت سازمان میراث فرهنگی، «نرگس پدرام» مولف و پژوهشگر حوزههای مرمت نسخ خطی، کاغذشناسی و سندشناسی و «یوشیفوسا سهکی» مدرس دانشگاه توکایی ژاپن و پژوهشگر و مولف در حوزه کتابآرایی، سخنرانان این نشست بزرگ علمی بودند که در حوزههای گوناگون وابسته به ابریسازی کاغذ در سدههای گذشته تاکنون، تجربیات و دستاوردهای علمی و پژوهشی خود را ارایه کردند.
محمدحسن سمسار: نباید گذاشت ابریسازی فراموش شود
«محمدحسن سمسار» عضو هیئتعلمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر حوزههای هنر و نسخههای خطی، در سخنرانی خود درباره «تاریخچه کاغذ ابری در ایران»، به ارایه تاریخچه و چگونگی پیدایش یکی از تکنیکهای ابداعی ایرانیان در فن کتابآرایی پرداخت.
وی در این نشست با اشاره به اینکه بر اساس مستندات تاریخی خاستگاه هنر «ابریسازی کاغذ» ایران است، خاطرنشان کرد: «در حالی که در بزرگترین موزههای اروپایی، برگزاری کارگاههای ابریسازی امری رایج و معمول است و این هنر در آن کشورها به رشد و بالندگی ادامه میدهد، متاسفانه در کشور زادگاهش رو به فراموشی است و کمتر کسی آن را میشناسد».
«شناسایی الیاف و مواد بهکاررفته در کاغذهای ابری بازمانده از صفویه تا قاجاریه با روشهای آزمایشگاهی»، موضوع پژوهش و سخنرانی «فرانک بحرالعلومی» مدیر لابراتوآر نسخهشناسی نامه بهارستان و «رویا بهادری» عضو هیات علمی پژوهشکده حفاظت و مرمت سازمان میراث فرهنگی بود که «بحرالعلومی» یافتههای این پژوهش مشترک را اینگونه عرضه کرد: «ما با بررسی 18 نسخه خطی کتابخانه مجلس و 30 نمونه از نسخههای خطی کتابخانه های عمومی و خصوصی و اسناد متعلق به مجموعهداران خصوصی، الیاف و مواد به کار رفته در کاغذهای ابری دوران صفوی تا قاجار را به صورت دقیق و علمی مورد شناسایی قرار دادیم و دریافتیم که در کاغذهای ارزشمند و دستساز این دوران، انواع مختلف الیاف، کتان، پنبه، کنف، خمیر چوب، ساقه کتان و کهنه پارچه استفاده شده است».
وی افزود: «رنگهای به کار رفته در این نسخههای گرانبها نیز با روشهای شیمیایی و دستگاهی مانند اف.تی.آی.آر و میکروسکوپ الکترونی مجهز به تجزیه پاشندگی اشعه ایکس مورد بررسی قرار گرفتند و رنگدانههای نیل، روناس، آبی پروس، سرنج، سبز زمردی، اُخرا و باریت شناسایی شدند. همچنین وجود اندازههایی از چسب حیوانی یا سریشم و روغن نیز در این نسخههای نفیس به اثبات رسید».
پژوهشگر برجسته ژاپنی: پدیدآورنده کاغذ ابری، بیشک ایرانیان بودهاند
در ادامه نشست، پروفسور یوشیفوسا سهکی پژوهشگر، مولف و مترجم موسیقی ایرانی و کتابآرایی و استاد شرقشناسی دانشگاه توکایی ژاپن نیز با رد ادعای ترکیه مبنی بر مالکیت ابتکاری هنر ابریسازی تصریح کرد: «ترکها هیچ مدرک مشخص و محکمی در این زمینه ندارند و قدیمیترین نسخههای هنر ابریسازی متعلق به ایران است. شکی نیست که این هنر ابتدا در ایران پدیدار شده و سپس به دیگر کشورهای همجوار و اروپا راه یافته است».
استاد شرقشناسی دانشگاه توکایی ژاپن همچنین افزود: «پیش از این تصور میشد ابریسازی هنر ابداعی اروپاییان است، سپس این هنر به اشتباه به اعراب نسبت داده شد در حالی که اسناد معتبر تاریخی چیز دیگری میگویند و کشور ایران را خاستگاه این هنر معرفی میکنند».
وی ادامه داد: «به فراموشی سپرده شدن این هنر در ایران، عامل مهمی در ناشناخته ماندن این کشور به عنوان پدیدآورنده هنر ابریسازی در جهان است. مسوولان فرهنگی ایرانی باید برنامهریزی گستردهای برای بازندهسازی این هنر در کشورشان و شناسایی آن به ایرانیها انجام دهند.
در پایان این نشست استادان این رشته به پرسشهای میهمانان به ویژه علاقهمندان هنر ابریسازی در این نشست پرداختند و پیشنهادهایی برای ارایه کارگاههای عملی آموزش ابریسازی برای علاقهمندان این رشته نیز مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت.
کاغذ ابری چه زمانی پدید آمد؟
پیدایش و ساخت «کاغذ ابری» به واپسین سالهای سده 9 قمری بازمیگردد. مخترع اینگونه کاغذ «خواجه شهابالدین عبدالله مروارید» (865 تا 922 قمری) متخلص به بیانی است. وی فرزند «خواجه شمسالدین محمد کرمانی» از بزرگزادگان و وزیران دربار تیموری بود. وی در نظم و نثر، دستی داشت، بیشتر اقلام خط را خوش مینوشت و در موسیقی و علم ادوار صاحب¬نظر بود. «سام میرزا صفوی» به احترام مقام استادی وی، شرح مفصلی در تذکره خود آورده است. افزون بر ابری سازی، ابتکار هنر افشانغبار را هم از او میدانند.
برخی از منشیان و هنرمندان، «میرمحمدطاهر» (اواخر سده 10 و اوایل سده 11 قمری) را مخترع کاغذ ابری دانسته¬اند. وی هنرمندی ایرانیتبار بود که در هندوستان اقامت داشت. از محتوای دو مکتوب از مجموعه مکاتیب گردآوریشده در نسخه شماره 3846 موجود در گنجینه نسخههای خطی کتابخانه ملی ملک که میان «میریحیی قزوینی» و «ملاخلیل وقاری» با «میرمحمدطاهر» مبادله شده است چنین برمیآید که جمعی از «اهالی تجارت و اصحاب سفارت»، کاغذهای ابری ساخت «میرمحمدطاهر» را همراه با کالاهای دیگر به اردبیل بردهاند و به سبب زیبایی نقش و طرح، سخت مورد توجه «ذوالفقارخان» حاکم اردبیل و متولی بقعه «شیخ صفی الدین اردبیلی» قرار گرفته است. چون ابریهای ساخت «میرمحمدطاهر» برای تحشیه همه کتابهای بسنده نبوده است، «میریحیی» و «خلیل وقاری» به امر «ذوالفقارخان»، از راه مکاتبه و به راهنمایی «میرمحمدطاهر»، توفیق ساخت ابریهایی به شیوه وی را یافته و از این راه شهرتی به دست آوردهاند.
«قاضی احمد منشی قمی» او را استاد خود میخوانده و به نوشته او «در کاغذ رنگکردن و ابریهای مختلف نادره عصر» بوده است. وی گویا نخستین کسی بوده که توانسته است ابریهای نقشدار- محصول دخالت هنرمند- را پدید آورد. اصطلاح «نقش بر آب» که بیانکننده طرح و نقش پدیدآمده با دخالت دست ابریساز و مهارت و هنرمندی او در ساختن کاغذ ابری است، از همین زمان پدید آمده است.
ابری¬سازی از ایران به عثمانی و از آنجا به اروپا رفت. اروپاییان نیز بدین ترتیب به ساخت کاغذ «ابری چاپی» پرداختند. اینگونه کاغذ سپس به ایران صادر و به «ابری فرنگی» مشهور شد که بیشتر برای روی جلد و آستربدرقه کتابها به کار میرفت. ساخت کاغذ ابری تا سده 13 قمری در ایران، هند به ویژه کشمیر رونق داشت. یک صحاف هنرمند از مردم همدان و یک استاد ابریساز به نام «خانچی» در هند، بهترین ابریهای زمان خود را میساختند. کاغذ ابری بعدها به ژاپن برده شد و هنرمندان ژاپنی از آن تقلید کردند. معدودی از هنرمندان ژاپنی امروزه همچنان به ابریسازی به شیوه کهن اشتغال دارند.
رنگهای گیاهی و معدنی مانند شنگرف، زرنیخ، سفیدآب و نیل در ابریسازی به کار میرفت. کاغذ مورد استفاده نیز از انواع مرغوب مانند ختایی و کشمیری انتخاب میشد. این کاغذها باید بدون آهار، مهرهنخورده و رنگپذیر باشند. پیش از پدید آوردن نقش ابری، کاغذ را در آب زاجِ سفیدِ پختهشده میکشیدند و سپس آن را خشک و آماده میکردند. رایجترین لعاب مورد استفاده در ابریسازی را از تخـم شنبلیله به دست میآوردند. از دیگر مواد لعابزا که در این کار استفاده میشد، شیره جوشانده و پالوده پیاز دشـتی، پیاز کوهی و تخم کتان را میتوان نام برد. برای چسبندگی و پایداری رنگ نیز «بَستِمان» می¬کردند که عبارت بود از افزودن مواد چسبناک مانند صمغ، سریش و سریشم. تناسب میان بستمان و رنگ، امری حساس و مهم در ابری-سازی بود. پس از اطمینان از آمادگی رنگ و کاغذ، قطراتی از رنگهای مورد نظر را با قلممو- شامل تنها یک تار موی دُم اسب- یا پَر کبوتر، جداجدا درون حوضچه محتوی لعاب ابری میچکاندند و با شانه- تکه مومی که در آن به فاصله¬های معین، سوزنهایی فرو برده بودند- به آن شکل ابر و موج میدادند.
دو شیوه در ایجاد نقش ابری رایج بود. در گونه نخست، ابریساز در پیدایش طرح و گسترش رنگ بر مایع هیچ نقشی نداشت (شیوه تصادفی/ کاغذ دَرهَمی) و در شیوه دوم، ابریساز نقوش دلخواه خود را پدید میآورد که گل، بوته، برگ، درخت و ... را دربرمیگرفت. برای پدیدآوردن اینگونه طرحها، ترکیب رنگ باید به گونهای باشد که رنگ بر مایع پخش نشود و متراکم باقی بماند، یعنی بستمان در رنگ متناسب باشد.
در دوران معاصر، افزون بر تخم شنبلیله، از موادی مانند نشاسته و کتیرا به عنوان لعاب ابری استفاده میکنند. جوشانده زَهره گوساله نیز برای بستمان به کار گرفته میشود. به جای رنگهای طبیعی، از رنگهای شیمیایی جدید همچون آبرنگ و رنگ روغنی و برای رقیق ساختن رنگهای روغنی از نفت سفید یا تربانتین استفاده میشود. هنرمندان علاقهمند به باززندهسازی هنرهای کهن ایرانزمین، امروزه دوباره به ابریسازی روی آوردهاند و در این کار به موفقیتهایی نیز دست یافتهاند.
نمایشگاه نسخههای خطی با کاغذ ابری
همزمان با این نشست علمی و میزگرد تخصصی، نمایشگاهی از کاغذهای ابری کهن با عنوان «چهار قرن هنر ابریسازی در ایران؛ از صفویه تا قاجاریه» برگزار شد که نسخههای نفیس خطی با کاغذهای ابری از گنجینه کتابخانه و موزه ملی ملک را دربرمیگرفت. نمایش این نسخهها همچنان ادامه دارد و علاقهمندان به هنرهای کتابآرایی سنتی میتوانند از این مجموعه نمایشگاهی بازدید کنند.
این نشست به کوشش «نامه بهارستان (کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی) و موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، به یاد ایرانشناس و کتابشناس بزرگ ایرانی استاد ایرج افشار برگزار شد.
پل فیروزه؛ گشتی در دالان هزارتوی سفرنامههای تاریخی
دیگر نشستی که به باز هم به یاد دومین سالگرد درگذشت زندهیاد «ایرج افشار»، یک روز پس از نشست «کاغذ ابری در نسخههای خطی و متون ایرانی» در روز چهارشنبه 16 اسفند 1391 خورشیدی در موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد، گروهی از استادان برجسته حوزههای تاریخ، ایرانشناسی و ایرانپژوهی و فرهنگ را گرد هم آورد تا در نشستی علمی، به بررسی «جایگاه و اهمیت سفرنامه¬نگاری در ایرانشناسی» بپردازند.
در این برنامه جذاب که حدود 200 علاقهمند به فرهنگ ایرانی- اسلامی را به نخستین موزه وقفی- خصوصی ایران و یکی از 6 کتابخانه بزرگ و نفیس خطی کشور آورده بود، «رسول جعفریان»، «سیدعلی آل داود»، «یوشیفوسا سهکی»، «محمدعلی موحد»، «محمدابراهیم باستانی پاریزی» و «احسان شواربی» در موضوعات گوناگون مرتبط با سفرنامه و سفرنامهنگاری سخن راندند.
سفرنامهها در قالب دیدهها، شنیدهها، تجربیات، رخدادها و احساسات نویسندهشان، آنچه را برای خواننده به تصویر میکشند که در دیگر کتابها و اسناد و مدارک تاریخی نمیتوان به تماشا نشست. شاید جالب باشد که بیشتر سفرنامههای تاریخی را ماموران سیاسی که از یک کشور به سرزمین دیگری فرستاده میشدند، نگاشتهاند اما در بیشتر آنها، تصویری از واقعیتهای اجتماعی - البته به زعم خودشان- و آنچه امروز تاریخنگاری اجتماعی نامیده میشود و نه صرفا از رخدادها و دگرگونیهای سیاسی، توصیف شده است.
سفرنامهها گنجینههایی از آگاهیهاییاند که با مطالعه آنها گاه میتوان به واقعیتهایی از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی دورههایی از تاریخ مردم یک سرزمین پی برد. اینگونه آگاهیها را در کمتر سند تاریخی دیگری میتوان یافت. برخی از سفرنامهها را میتوان در زمره دقیقترین اسناد جغرافیایی در شمار آورد، از آنرو که نگارنده چنین گزارشهایی، در یادداشتهای روزانه خویش در جریان سفرهای بیشمار به مناطق گوناگون، شرحی دقیق و جذاب از وضعیت جغرافیایی آنجاها آوردهاند، به گونهای که امروزه میتوان برخی از مهمترین نقشههای تاریخی را از گزارشهای سفرنامهای ترسیم کرد.
سفرنامههای تاریخی و ایرج افشار
در آغاز این نشست، «سیدعلی آل داود» پژوهشگر نسخههای خطی و از همکاران ایرج افشار، سخنرانی خود را با موضوع «نگاهی به گلگشتِ وطنِ ایرج افشار» ارایه کرد.
وی با اشاره به نگاه ویژه زندهیاد ایرج افشار به سرزمین ایران و رفتاری که در سفرهای گوناگون خود به مناطق مختلف کشور در پیش میگرفت، افزود: «ایرج افشار همواره در سفرهای خود با مردم مناطق گوناگون، با آنها یکرنگ و همخو میشد به گونهای که گویی در کنار آنها سالهای سالها میزیسته است».
«رسول جعفریان» استاد و پژوهشگر تاریخ درباره «سفرنامه¬های حج ایرانی، منبعی ارزشمند برای شناخت آل رشید در عربستان» سخن راند.
وی در این مقاله که با تصویرهای جذابی از مسیر کاروانهای زیارتی ایرانیان در سدههای گذشته همراه شد، به این مساله اشاره کرد که چگونه کاروانها راههای گوناگونی را برمیگزیدند تا از ایران به سرزمین حجاز برسند. جعفریان همچنین با رفتاری که ساکنان آن مناطق با کاروانها در پیش میگرفتند، اشاره کرد.
پس از او، یوشیفوسا سهکی ایرانشناس و پژوهشگر ژاپنی فرهنگ ایرانی اسلامی در سخنرانی خود با عنوان «آخرین دیدار با استادم ایرج افشار» درباره این پژوهشگر و ایرانشناس فقید و خدمات او مطالبی عرضه کرد. سخنران بعدی نشست، «محمدعلی موحد» بود که به بررسی شیوه سفرنامهنگاری «ابن بطوطه و اهمیت سفرنامه او از دیدگاه ایرانشناسی» پرداخت.
همچنین «احسان شواربی» پژوهشگر جوان فرهنگ و تمدن ایران باستان در مقالهای به بررسی «سفرنامهنویسی و بازشناسی ایران باستان» پرداخت.
پایانبخش این نشست خاطرهانگیز، سخنرانی جذاب «محمدابراهیم باستانی پاریزی» استاد برجسته تاریخ بود که به یاد ایرج افشار، ایرانشناس درگذشته، سخنرانی خود را با عنوان «یک شمعک کوهی بر مزار ایرج افشار» ارایه کرد. او خاطراتی جذابی از دیدارهای خود با ایرج افشار بازگفت.
سفرنامهها چه آگاهیهایی در اختیار تاریخنویسان و پژوهشگران میگذارند؟
سفرنامهها بر خلاف آنچه روال تاریخنگاری در ایران بوده است، یعنی تاریخنگاری رسمی و سیاسی، آگاهیهایی دگرگونه در اختیار خواننده میگذارند؛ از بناهای تاریخی، مسجدها، کتابخانهها، بازارها و بزرگان گرفته تا آداب و رسوم ملی و مذهبی مردم، موقعیت جغرافیایی، جمعیت، آب و هوا، زبان اهالی و جغرافیای مناطقی که بدانجاها سفر کردهاند.
سفرنامهنویسان تاریخی عمدتا سفیران و ماموران سیاسی، مبلغان مذهبی، جهانگردان، بازرگانان و مهاجرانی بودند که ریزبینانه و نکتهسنجانه، دیدهها، شنیدهها و داوریهای خود درباره سرزمینی همچون ایران را بر کاغذ جاری ساختهاند و از دریچه نگاه همینها است که ما توانستهایم دانستههای خود را از دورههای گوناگون تاریخی به ویژه از عصر صفوی بدینسو را تکمیل کنیم.
از نخستین سفرنامههای مشهور ایرانیان و غیر ایرانیان در دورههای پیش از صفوی، که در آنها به شیوههای مستقیم یا غیر مستقیم به ایران اشاره شده است، میتوان به «سفرنامه ناصرخسرو»، «سفرنامه ابن فضلان»، «سفرنامه مارکوپولو»، «سفرنامه ابن بطوطه» و «سفرنامه کلاویخو» اشاره کرد. در قلمرو سرزمین ایران، دوران صفوی و دوره قاجار را میتوان عصر طلایی سفرنامهها نامید؛ زمانی که بیشترین ماموران سیاسی و مبلغان مذهبی به ایران گسیل شدند، آشنایی غرب با سرزمین ایران گسترش یافت و بدین ترتیب، راه گذر از «پل فیروزه»، نامی که بر ایران گذاشته شد، برای اروپاییان به ویژه آسانتر شد. اینگونه شد که امروزه گنجینهای گرانسنگ از گزارشهای سیاسی، خاطرات و یادداشتهایی که در مجموع به آنها «سفرنامه» گفته میشود به دست پژوهشگران و علاقهمندان به این گونه از تاریخنگاری رسیده است.
بر اساس گزارشی که لرد کرزن انگلیسی در دوره قاجار ارایه کرده است و البته فهرستبندی سفرنامهها میتوان دریافت که انگلیسیهایی بیشتری سفرنامهها را از سفر به ایران نگاشتهاند و از پسِ آنها است که دیگر اروپاییان همچون روسها، فرانسویها، پرتغالیها اسپانیاییها قرار میگیرند. در کنار سفرنامههایی که ماموران سیاسی و مبلغان مذهبی کشورهای دیگر درباره ایران و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی این سرزمین نگاشتهاند، بخشی از سفرنامههای تاریخی ایران، دستاورد قلمفرسایی ایرانیانی است که به ویژه در دورههای متاخر، پس از سفر به مناطق گوناگون این سرزمین کهن، گزارش دیدهها و شنیدههای خود را در قالب سفرنامه برای ما به یادگار گذاشتهاند. از کوششهای پراکندهای همچون سفرنامه ناصرخسرو که بگذریم، ایرانیان از دوره صفوی به نگارش سفرنامه علاقهمندی نشان دادند. این گرایش در دوره قاجار فرونی یافت به همین دلیل بیشترین سفرنامههای داخلی و خارجی ایرانیان را میتوان در این دورهها جستوجو کرد.
سفرنامهها در کنار همه اطلاعات و آگاهیهایی که در دهههای گذشته در اختیار پژوهشگران و تاریخنگاران گذاشتهاند، یک «رویه» دیگر نیز دارند؛ در حوزه سفرنامههای اروپاییان به ایران در دورههای تاریخی همچون قاجار، آگاهیهایی ارزشمند در اختیار آنان گذاشت که موجب شد با شناخت بهتر و بیشتری با ایران آن روزگار روبهرو شوند؛ هرچند این رویارویی، کمتر دستاورد خوشایندی برای ایرانیان داشت. در سوی دیگر، ایرانیانی که به اروپا و کشورهایی چون هند و عثمانی مسافرت کردند بستر مهمی برای نخستین آگاهیهای نو درباره غرب و پیشرفتهای آن سرزمینها فراهم آوردند.
بخش مهمی از آنچه ما امروز از تاریخ دورههای گوناگون میدانیم و از آنها بهره میبریم، دستاورد سفرنامهها است. نگاه تیزبین و نکتهسنج سفرنامهنویس، امروز بسیار به کار پژوهشگران و تاریخنگاران میآید، از آنرو که او آن چیزی را دیده و به رشته تحریر درآورده است که کمتر مورخی در دورههای گوناگون تاریخی بدانها پرداخته است.
پیش از آغاز این نشست، میهمانان و شرکتکنندگان به تماشای نمایشگاه ویژه «سفرنامهها در متون کهن» نشستند. این نمایشگاه، گزیدهای از نسخههای و چاپ سنگی سفرنامههای گنجینه کتابخانه و موزه ملی را دربرمیگرفت. علاقهمندان به سفرنامههای قدیمی و نسخههای خطی همچنان میتوانند از این نمایشگاه بازدید کنند.
* متن کامل و ویرایش شده سخنرانیها و مقالههای هر دو نشست، به زودی در وبسایت موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک به نشانی www.malekmuseum.org قرار خواهد گرفت.