سخنرانی دکتر وستا سرخوش مسوول سکههای مشرقزمین موزه بریتانیا در کتابخانه و موزه ملی ملک*/ سکهشناسی در غرب در دهههای اخیر دگرگون شده است
به نام خدا. ابتدا میخواهم اساسا درباره فعالیتهای خودم، فعالیتهای موزه بریتانیا در لندن و برنامههای سکهشناسی که در دو سه دهه گذشته و البته چند سال اخیر انجام شده است، صحبت کنم. من در لندن مسوول سکههای خاورمیانه موزه بریتانیا هستم و اکنون حدود ۱۶ سال است که در آنجا به کار مشغولم. تخصص من، دوره پیش از اسلام به ویژه دورههای ساسانی و اشکانی است که امروز درباره این مساله، بیشتر با هم صحبت میکنیم. البته سکههای پس از اسلام نیز در بخش سکههای خاورمیانه موزه بریتانیا وجود دارد. مجموع سکههای این بخش، حدود ۴۵ تا ۵۰ هزار سکه است که در اختیار ما قرار گرفته و باید از آنها مراقبت کنیم. البته گنجینه سکههای موزه بریتانیا در حدود یک میلیون سکه است که دورههای گوناگون مانند سکههای یونانی، رومی، قرون وسطای اروپا، انگلوساکسون و هند را دربرمیگیرد. کلکسیون سکههای هند ما بسیار عالی است که این مساله به تاریخچه استعمار و حضور بریتانیا در آنجا بازمیگردد. از مهمترین سکههای پیش از اسلام هندی ما، سکههای کوشانی یا باختریان هند است که فکر میکنم یکی از بهترینها در دنیا به شمار میآید.
بازدید از موزه بریتانیا رایگان است
بازدید از موزه بریتانیا، آزاد و برای همه رایگان است زیرا یک موزه دولتی است. همین مساله مشکلاتی پدید آورده است زیرا موجب شده از هزینهها کاسته شود، به همین دلیل مشکل مالی به وجود آمده است. اگر ما بلیت میفروختیم، طبیعتا درآمدی داشتیم ولی همه موزههای ملی را در آنجا رایگان کردهاند و رییس موزه ما نیز به هیچوجه حاضر نیست این سیاست را تغییر دهد. هر کسی که بخواهد میتواند به بخش سکههای ما بیاید و از این سکهها دیدن کند، البته باید پیشتر قرار بگذارند تا در یک محوطه مخصوص از این سکهها بازدید کنند. موزه بریتانیا وبسایت فعالی دارد که میکوشیم در حوزه سکهها و دیگر اشیای تاریخیمان، تمام که نه، ولی آرامآرام، تصویر و اطلاعات آثار را آنلاین در اختیار مردم به ویژه بازدیدکنندگان وبسایت بگذاریم. این فرآیند در حال تکمیل است به گونهای که تصویر و اطلاعات شناسنامهای آثار روی وبسایت گذاشته میشود تا همه بتوانند از آنها بهره بگیرند. در موزه بریتانیا به ویژه در بخش سکه، هر فرد و کارشناسی، پروژههای مختلف بر عهده دارد و کارهای گوناگون انجام میدهد.
اجازه نداریم اشیایی را که پس از 1970 از ایران خارج شده است، بخریم
اکنون میخواهم کمی درباره این توضیح بدهم که ما در موزه بریتانیا چگونه کار میکنیم و موزه ما چگونه است. شما هنگامی که وارد وبسایت موزه بریتانیا میشوید و دنبال یک شیء میگردید، از شماره ثبتی که به شما داده میشود شما میتوانید آگاه شوید که آن شیء که میتواند سکه یا مدال باشد، در چه سالی وارد موزه بریتانیا شده است زیرا حروف اول شماره ثبت اشیا، به سالی اشاره میکند که آن شیء وارد موزه شده است. دشواریهایی در این زمینه وجود دارد. مثلا بسیاری از زمانها به ما میگویند که شما در موزه بریتانیا، شیء میخریم یا به تازگی وارد کلکسیون خود میکنید در حالی که مثلا در ارتباط با ایران، کلا شیءای را که از سال 1970 میلادی به بعد، از ایران خارج شده است، اجازه نداریم بخریم.
اسم آنجا ظاهرا موزه بریتانیا است اما خب به دلیل تاریخچه بریتانیا، چه خوب چه بد، اشیایی از همه دنیا در اینجا هست. اشیایی که در تالارهای موزه میبینید، همه اشیای موزه نیست. گالریهای آنجا نیز مانند همه موزهها محدود است به همین دلیل بسیاری از اشیا در انبارها است. در برابر، ما نمایشگاههای بزرگی داریم که در زمان تشکیل آنها میکوشیم اشیایی مخزنها را برای نمایش بیرون بیاوریم. سالن مرکزی موزه بریتانیا در سال 2000 میلادی افتتاح شد. این سالن مرکزی، پیش از این، مکان کتابخانه بریتانیا بود. باید تاکید کنم که موزه بریتانیا از کتابخانه بریتانیا جدا است. بسیاری از زمانها به ما رجوع میکنند و میپرسند مثلا فلان شاهنامه نسخه خطی الان پیش شما است، اگر ممکن است به ما نشان بدهید و حتی گله میکنند که چرا در اختیار ما نمیگذارید. واقعیت آن است که ما اصلا به نسخههای خطی کاری نداریم زیرا کتابخانه ملی بریتانیا در سال 1970 میلادی از موزه بریتانیا جدا شد و این دو موسسه بزرگ در دو ساختمان جداگانه قرار گرفتند. این دو موسسه، اکنون از یکدیگر جدا هستند و به همین دلیل همه نسخههای خطی بسیار عالی و گرانبها از سال 1970 میلادی به کتابخانه بریتانیا رفته است. وقتی کاربری سالن کتابخانه به موزه تغییر یافت، شهرداری لندن دستور داد که ما به هیچوجه اجازه نداریم این سالن را خراب کنیم و باید همانگونه که هست نگه داریم. این سالن، برای چند سال به عنوان یک مکان نمایشی نگهداری میشد و مردم برای بازدید آن میآمدند. بعدا متوجه شدیم که سالن نمایشگاهیمان در موزه خیلی کوچک است و جای دیگری نداریم به همین دلیل، یک کف مصنوعی روی کتابخانه ساخته شد که همه میزها و صندلیهای قدیم کتابخانه ملی را محفوظ نگهداشت. روی این کف، ما نمایشگاههای گوناگون را میگذاریم. اکنون اما یک نمایشگاه عظیمی در سمت چپ پشت این ساختمان در حال ساخت است که تا یک سال و نیم دیگر به پایان میرسد. پس از آن، نمایشگاههای اصلی بزرگ و نیز مرکز مرمت موزه بریتانیا به آنجا جابهجا میشود. ما یک بانک اطلاعاتی بزرگ و گسترده داریم که اطلاعات و مشخصات همه اشیای خود را وارد آن میکنیم. زمانی که شما به آن بانک در وبسایت موزه بریتانیا مراجعه میکنید، درمییابید که شیء مورد نظر، مثلا در چه سالی وارد موزه بریتانیا شده، چه چیزی را نشان میدهد، از چه چیزی درست شده، چه اندازهای دارد و نیز یک بیوگرافی کوتاه هم درباره درباره کسی که آن شیء را به موزه فروخته یا به موزه هدیه داده است. در واقع، شما میتوانید ببینید که آیا این شئ هدیه داده شده یا فروخته شده است چون برخی افراد در سده نوزدهم یا اوایل سده بیستم میلادی، اشیای بسیار نفیسی را واقعا از جاهای مختلف میدزدیدند و بعد میآورند به موزه بریتانیا هدیه میدادند یا میفروختند. این اشیا در بسیاری از مواد هم، زیر نظر موزه بریتانیا حفاری میشدند مثل منشور کوروش که در جریان حفاری از سوی موزه بریتانیا در اواخر سده نوزدهم میلادی در بابل کشف شد و بعد وقتی آن را از بابل از راه بمبئی به موزه بریتانیا فرستادند.
سکه در یک نمایشگاه باید در کنار یک شیء جذاب دیگر به نمایش درآید
میکوشیم نوشتههای رو و پشت سکهها را به طور کامل وارد دیتابیس بانک اطلاعاتی کنیم. مثلا در حوزه سکههای اشکانی، متن نوشتههای روی سکهها را به یونانی هم میگذاریم و ترجمه را نیز قرار میدهیم. شما میتوانید این عکسها را دانلود کنید و از آنها بهره ببرید. فقط خواهش میکنیم کسانی که از عکس سکهها بهره میبرند، در متن خود اشاره کنند که از موزه بریتانیا گرفتهاند. متاسفانه این اتفاق، همیشه نمیافتد. زمانهایی هم پیش میآید که مقالات و عکسهایی روی وبسایت موزه را استفاده میکنند اما و هیچگونه اشارهای به کسی که آن را نوشته یا آن موزهای که اینها را در اختیار میگذارد، نمیشود. ما هم از این مسایل، زیاد داریم.
سکههای موزه بریتانیا بهترین نیستند، مجموعههای دیگری نیز هستند که سکههای فوقالعادهای دارند ولی موزه بریتانیا برای اوایل دوره ساسانی، سکههای خوبی دارد. بسیاری از کسانی که در سده نوزدهم و اوایل سده بیستم سکه جمع میکردند در هند بودند و این سکهها را جمعآوری میکردند و اینها به مرور به موزه بریتانیا رسیده است. بسیاری از اینها را دستچین کردهاند به همین دلیل سکههایی که ما از این دوره داریم، قابل توجهاند و کلکسیون اوایل دوره ساسانی موزه ما خیلی قوی است. در جایی مثل موزه ملی ایران شرایط فرق میکند. در اینجا به عنوان نمونه، در بسیاری از موارد، سکهها از حفاری به دست آمده است. اینگونه سکهها به اواخر دوره ساسانی یعنی به دوره پادشاهانی مانند قباد، خسرو اول و خسرو دوم بازمیگردند.
هنگامی که موزه نمایشگاههای بزرگی از دیگر اشیای موزهای برگزار میکند، بخش سکه میکوشد یک نمایشگاه کوچک در بیرون بخش سکه برپا کند. ما تاکنون دو نمایشگاه بزرگ درباره ایران داشتهایم؛ یکی «امپراتوری فراموش شده» (گزیده آثار هخامنشی موزه ملی ایران) بود که در سال 1384 خورشیدی برگزار شد و موفقیت چشمگیری به دست آورد. تا آن زمان نمایشگاهی نداشتیم که 250 هزار نفر از آن دیدن کنند؛ خیلی عجیب بود. در همان زمان من یک نمایشگاه کوچک گذاشتم درباره ایران پیش از اسلام که کسانی که میآیند موزه تا از نمایشگاه بزرگ دیدن کنند، نمایشگاه کوچک سکه را نیز ببینند. همچنین نمایشگاه دیگری درباره سکههای اصفهان برگزار کردیم که با نمایشگاه اصفهان شاه عباس در موزه بریتانیا در سال 1387 خورشیدی همزمان بود. سکههای پیش از اسلامی که در اصفهان ضرب زده بودند را به همراه سکههای دورههای اسلامی گذاشتیم، حتی اسکناسها و سکههای دورههای صفویه و قاجار را نیز به نمایش گذاشتیم. جالب بود و مردم هم خیلی خوششان آمد. قرار است تا اردیبهشت ماه 1393 خورشیدی خودم یک نمایشگاه کوچک با موضوع اشیای ایرانی و نمادهای زرتشتی برگزارکنیم و نشان دهیم که نمادها چه اهمیتی روی اشیا دارند، چگونه باید به اشیا بنگریم و اینها را از چه نقطه دیدی تجزیه و تحلیل کنیم. ما هر زمان نمایشگاه سکه برگزار میکنیم میکوشیم کنار سکهها، شئ موزهای دیگری نیز بگذارم چون سکه همیشه برای مردم جالب نیست. سکهشناسها همواره سکه را دوست دارند. ما از دیدن سکه خیلی کیف میکنیم ولی مردم عادی که میآیند، خیلی اوقات سکه کوچک را نمیبینند و حوصلهشان سرمیرود ولی اگر شئ یا ظرف زیبایی را کنار آن بگذارید، توجهشان جلب میشود.
حکومت اشکانیان از مهمترین دورههای تاریخ ایران است
همانگونه که پیشتر گفتم، کار من، بیشتر روی سکههای ساسانی و اشکانی است. حکومت اشکانیان به نظر من یکی از مهمترین دوران تاریخ ایران است به این دلیل که اینها ایران را پس از آمدن یونانیها و سلوکیان زنده کردند و به اندازهای توانستند این کار را خوب انجام دهند که بعدها ساسانیان از آن فایده بردند. علاقه ویژهام در واقع، بررسی و شناخت نمادهای مذهبی و سیاسی روی سکههای این دورهها است. در اینباره باید اشاره کنم که اساسا سکهشناسی در 30 یا 40 سال گذشته، در غرب به ویژه در اروپا و امریکا تغییرات فراوانی کرده است. محققان و به ویژه دانشجویان در این دههها متوجه شدند که سکه برای آشنایی با تاریخ و فرهنگ یک دوره تمدنی، اهمیت فراوانی دارد زیرا یک سند درجه یک است. ما در زمانهای بسیاری، درباره سلسلههایی مانند اشکانی متونی میخوانیم که اینها، آثار و منابع درجه یک نیستند، یعنی اینها را کسانی نوشتهاند که یا قرنها بعد اطلاعات را گردآوردهاند یا در بسیاری از موارد، اصلا هیچوقت در آن مملکت یا در آن منطقه زندگی نکرده و آشنایی نداشتهاند. از همینرو است که نمیتوانیم خیلی روی این متون، تاکید و استناد کنیم. اینها در زمره متون و آثار درجه دو قرار میگیرند. سکه برعکس اینها، اهمیت شایانی دارد زیرا دقیقا به آن زمان و دورهای بازمیگردد که در آن، ضرب شده و نیز اطلاعات سیاسی و مذهبی بسیاری را در خود جای داده است. سکه، ابزار و وسیلهای بوده که به دلیل کوچکی و قابلیت جابهجایی، از یک سرزمین به سرزمینی دیگر میرفته و بین مردم هم پخش میشده است، به همین دلیل به عنوان یک سند تبلیغاتی هم کاربرد داشته است. این مساله اهمیت بسیاری دارد. در سه دهه گذشته، روی این جنبه از سکهها، بیشتر کار شده است. سکهشناسان، اکنون دیگر فقط روی موضوعاتی مانند ضرابخانهها و سال ضرب کار نمیکنند.
نمادهای روی سکههای اشکانی، ایرانیاند نه رومی
تفاوت دورههای تاریخی با یکدیگر نیز در شناخت و بررسی سکهها بسیار مهم است. به عنوان نمونه، دوره حکومت اشکانیان بر ایران، همواره دورهای بوده است که در ایران، چندان به آن توجه نمیشده زیرا پس از یونانیها و پیش از ساسانیها بوده و ظاهرا بخش زیادی از فرهنگ این سلسله، یونانی است، نمادها یونانیالشکل است و زبان و نوشتههایی که از آنها روی سکهها استفاده میشده، یونانی است. این اما دلیل نمیشود که اشکانیان، یونانی یا یونانیپرست بودهاند. ما امروز از زبان عربی بهره میبریم و در کشورهای دیگر نیز از زبان لاتین استفاده میکنیم اما هویت و ملیت خودمان را همیشه نگه داشتهایم. نگاه مسلط در سه دهه گذشته این بوده است که همواره از نقطه دید غرب به به اشکانیان مینگریستیم و ما ایرانیها خیلی به این دوره علاقه نداشتیم. غربیهایی هم که روی این دوره مطالعه و کار کرده بودند، همه، کسانی بودند که از دریچه تاریخ و فرهنگ یونان و روم روی اشکانیان کار میکردند و از متون یونانی و لاتین بهره میگرفتند. این نگرش اما امروزه بسیار دگرگون شده است.
برخی از پژوهشگران همواره میکوشیدند نشان بدهند که ممکن است نمادهای روی سکههای اشکانی، یونانی یا رومی باشند. امروز اما میبینیم اینها، هر چه که باشند برگرفته از فرهنگ ایرانیاند؛ یک فرهنگ غنی است که در آن دوره، ایزدهای خودش را داشته است. در واقع، نیازی نبود وقتی یک نمادی را به شکل آتنا روی سکه میگذاشتند حتما و صددرصد به یاد آتنا بیفتیم زیرا خودمان ایزدی داشتیم که مطابق آن بود؛ آناهیتا. حتی کتیبههایی هم وجود دارد مثلا از بابل، سلوکیه یا آناتولی که این ایزدها را به شیوه دو نام، اسم میبرد یعنی مثلا میگوید آپولو تیر و آناهیتا آتنا. بر اساس یافتههایی که از بررسی سکههای اشکانی به دست رسیده است، اکنون نگرش ما درباره این سلسله حکومتی و مردمان آن تغییر کرده و بر همان اساس، اهمیت بیشتری به دوره اشکانی میدهیم.
یک پروژه جهانی درباره سکههای اشکانی
بسیار خوشحالم که بیش از ده سال روی یک پروژه عالی با موزه ملی ایران، درباره سکههای ساسانی موزه ملی ایران کار کردیم. نتیجه این مطالعه، دو جلد کاتالوگ سکهها است که جلد نخست، دو سال پیش و جلد دوم، همین چند ماه پیش به پایان رسید و ما به آن خیلی افتخار میکنیم.
پروژه دیگری که ما چند سال پیش شروع کردیم، خیلی بزرگتر و گستردهتر است. این برنامه با همکاری چندین موزه بینالمللی از جمله موزه ملی ایران، موزه بریتانیا، موزه کابینه سکه برلن و موسسه سکهشناسی امریکا در نیویورک شکل گرفته است و در آن، اطلاعات و تصویرهای همه سکههای اشکانی که در این مجموعههای مهم وجود دارد، منتشر خواهد شد. سرپرستی این برنامه بر عهده من و آقای دکتر میشاییل آلرام در وین است. این هدف را دنبال میکنیم سکههای همه دوران اشکانی، از زمان اشک اول تا اردوان چهارم را در 9 جلد منتشر کنیم. هر یک از این موسسات، مسوول یک یا دو دوره خواهد بود. مثلا موزه ملی ایران، مسوولیت دوران گودرز اول و فرهاد سوم را بر عهده دارد. من و همکارانم در موزه بریتانیا روی سکههای فرهاد دوم و مهرداد دوم کار میکنیم. نخستین جلد این کتاب، اخیرا چاپ شد که سکههای بلاش اول تا بلاش دوم را دربرمیگرفت. این پژوهش واقعا دستاورد بسیار خوبی خواهد داشت زیرا فقط درباره سکهها نیست، بلکه موضوعاتی مانند تاریخ، فرهنگ و دین را در کنار خود سکههای دورههای گوناگون اشکانی دربرمیگیرد. امیدوارم پروژه اشکانی ما خوب پیش برود و بتوانیم در انگلیس و در لندن، ایران را واقعا آنگونه که باید معرفی کنیم چون برای من هیچ چیزی مهمتر از این نیست. فعلا ما رییسی داریم که به ایران خیلی علاقه دارد و میکوشد فعالیتهای مربوط به ایران را تشویق کند. امیدوارم همینطور بماند در حالی که محیط خیلی مشکلی است، کار برای ما آسان نیست هم ولی امیدوارم و خوشبینم که بتوانیم این همکاریها را ادامه بدهیم.
20 سال پیش کسانی که روی سکههای اشکانی کار میکردند، همیشه میگفتند مثلا این تصویر اُرُد است، این تصویر فرهاد است و آن پرندهای هم که پشت سرشان است مثلا زئوس است یا یکی از نمادهای هلنیستیک رومی است که نشان میدهد پرنده، این دیهیم پشت سر پادشاه را نگاه داشته است. این در حالی است که مرحوم شاپور شهبازی، سالها پیش، مقاله بسیار جالبی منتشر کرد و نوشت که این پرنده، پرنده وراگنایی اوستایی است که فره ایزدی را نگهداری میکرده و همیشه پشت سر شاه بوده است. ما میدانیم که در شاهنامه، جمشید هم که فر کیانی را از دست میدهد، فر، به شکل یک پرنده پرواز میکند و میرود. دیگر لازم نیست که ما این را به سبک یونانی تجزیه و تحلیل کنیم زیرا ما در فرهنگ ایرانی همچنین ایزدهایی و نمادهایی داشتهایم. البته نباید از یادمان برود که شکل نمادها غربی است و شکی هم در آن نیست. هر دو نکته را باید در نظر بگیریم.
در یکی از سکههای بلاش میبینیم که او دیهیم قدرت را از دست یکی از ایزدها تحویل میگیرد و پادشاه روی تخت سلطنتی نشسته است. چیزی که خیلی جالب است این که شما اگر مشخصات لباس شاههای اشکانی را دقیقا نگاه کنید میبینید که کاملا با خیلی از مجسمههایی که ما از دوره اشکانی داریم، مطابقت میکند. مثلا فرهاد چهارم و اُرُد حتی لبه کت و روشلواری و بند شلوارشان هم کاملا با یکی از مجسمههای اشکانی سازگاری دارد. چنین چیزی واقعا تعجبآور است زیرا حتی لبه کتش نیز شبیه همان است. حتی کمربندهایی که از فلز درست شده و تکهتکه است، میبینید که پشت سکه همین را نشان میدهد و نیز خنجری که دارد. اشکانیان چون سوارکار بودند، روی شلوارشان نیز شلوار دیگری میپوشیدند که وقتی سوارکاری میکردند، زین اسب، شلوار زیری را خراب نکند و به پاهایشان آسیب نرساند. این مشخصات در سکهها کاملا دیده میشود. حتی در جایی دیگر، نمادهای ستارهای و ماه که روی سکهها دیده میشود، روی اشیایی اشکانی در ایران و نیز عراق کنونی پیدا شده است، به چشم میخورد.
خلیج فارس برای ما همیشه خلیج فارس است نه چیز دیگری
یکی از موضوعاتی که واقعا دوست دارم در اینجا مطرح کنم، خلیج فارس است که شاید خیلی به سکه ارتباط مستقیم نداشته باشد اما به نمایشگاههای ما مرتبط میشود. مساله خلیج فارس خیلی مساله بزرگی است و همه باید بدانند. من آنجا همیشه با همه سر این موضوع دعوا میکنم چون امارات، بسیار زیاد پول خرج میکنند و بعد میخواهند که نقشهها را عوض کنند. ما تا جایی که ممکن است این کار را نمیکنیم. چند وقت پیش نمایشگاهی درباره اسب عربی داشتیم. کسی که این نمایشگاه را تنظیم کرد در همه نقشههایش نام خلیج فارس را گذاشته بود. هنگامی که وقتی وزیر عربستانی آمد، جلوی آن نقشهها ایستاد و گفت این چرا اسمش خلیج فارس است؟ آن فرد جواب داد که خب اسم درستش خلیج فارس است. میخواهم شما در ایران بدانید که این کار، خیلی خیلی مشکل است. فشار زیاد است و من فکر میکنم از اینجا کسی نمیتواند پیش خودش تصور کند که چه فشاری آنجا هست. ولی ما این حرفها را گوش نمیدهیم. کسانی که روی ایران کار میکنند کار خودشان را انجام میدهند. برای ما خلیج فارس فقط خلیج فارس است نه خلیج است نه چیزی دیگر.
آیا شیوه نمایش سکهها استانداردی دارد؟
پرسشهایی درباره استانداردسازی شیوه نمایش سکه در موزهها وجود دارد. باید بگویم که هنوز این اتفاق نیفتاده است ولی اگر شما مثلا به موزه وین بروید، میبینید که با موزه بریتانیا خیلی فرق ندارد. کاری که ما میکنیم ایت است که وقتی سکه یا بقیه اشیا را نمایش میدهیم خیلی مواظبیم پارچهای که سکه را روی آن میگذاریم اسید نداشته باشد از لحاظ استانداردهای حفاظتی تمیز باشد. البته همه موزهها نیز این کار را میکنند. کمکم ما به این نتیجه رسیدیم و البته بیشتر موزهها این کار را میکنند که وقتی سکه را نشان میدهیم یک عکس سکه را آنجا میگذارنیم تا بازدیدکننده مشخصات سکه را روی یک عکس بزرگ ببیند. ما در موزهمان سکه را با شئ دیگری نشان میدهیم که در موزههای دیگر اینگونه نیست. فقط سکهها را ردیفردیف میچینند که بعضی مواقع، هضم آن برای بیننده سخت و مشکل است. در بیشتر موارد، هر موزهای یک جور رفتار میکند. کسانی که سکهها را برای نمایش میگذارند و اشیا را وارد ویترینها میکنند متخصصانیاند که آموزش دیدهاند یعنی من نمیتوانم بروم خودم یک میخ و چکش بردارم و سکهها را سر جایشان بگذارم؛ کسانی ما بهشان میگوییم Museum Assistant. اینها دوره میبینند که چگونه اشیا را وارد ویترینها و در نمایشگاهها حاضر کنند و برای نمایشگاههای بینالمللی هم مسافرت میکنند. ما به هیچوجه سکه را داخل دو لایه پلاستیک و شبیه اینها نمیگذاریم؛ تمام پارچههای مخملی را که در قدیم توی کشوها زیر سکهها میگذاشتند همه اینها را برداشتهایم زیرا اسید دارند و آسیب میرسانند. کاری که ما میکنیم و خیلی مهم است سکههای برنزی کوچک به ویژه سکههای اشکانی را در یک ظرف کوچک پلاستیکی که در دارد، میگذاریم. در، چفت میافتد روی پایه و سکه تکان میخورد آن تو و روی سکه فشار وارد نمیشود.
ماجرای سکههای هخامنشی موزه بریتانیا
یکی از سکههای زیبایی که داریم از بهرام دوم ساسانی است. سکههای بهرام خیلی جالب است زیرا در آنها، هم خودش به شکل تک دیده میشود هم همراه با همسرش ملکه ساسانی و در بعضیها هم، شکل آدمک کوچکی کنار پادشاه و ملکه هست که حلقه قدرت یا دیهیم را به پادشاه تقدیم میکند. اینجا بهرام با این شخص کوچک که روبهرویش است، دیده میشود. این ابهام وجود دارد که او پسر بهرام یا یک ایزد است. به نظر من به ویژه در آنهایی که آن شخص کوچکتر، حلقه یا دیهیم را به پادشاه تقدیم میکند، پسر پادشاه نیست، پسر پادشاه به چه مناسبت باید حلقه قدرت را به پدرش بدهد؟ بیشتر این امکان هست که یک ایزد یا سمبل فره ایزدی باشد. خیلی جالب است چون در سکههای اشکانی و ساسانی ما اسم ایزدها را نداریم ولی در سکههای کوشانها که در شمال افغانستان ضرب میزدند، وقتی ایزدها را روی سکههایشان نشان میدهند، اسم ایزدها را میگذارند. آنها اساسا قومی ایرانی بودند که وارد شمال افغانستان شدند و دینشان، هم هندو هم زرتشتی بود. آوردن نام ایزدها روی سکههای اینها برای ما خیلی مهم است مثلا شما اسم فر را پیدا میکنید به شکل فارو؛ هم به یونانی مینویسند هم گاهی به بلخی. نام ایزدهای دیگر مانند را نیز آوردهاند مانند مهر یا ماه، اورمزد و نانا که همان آناهیتا میشود. اینگونه میتوانیم سکههای آنها را با سکههای اشکانی و ساسانی مقایسه کنیم و امروز به این نتیجه برسیم که چه نمادهایی در سکههای اشکانی و ساسانی، نشاندهنده ایزدهای ایرانیاند.
با همه تلاشی که برای نگهداری و مطالعه سکههای ایرانی در موزه بریتانیا به ویژه در حوزههای اشکانی و ساسانی انجام میدهیم اما سکههای هخامنشی موزه بریتانیا در حوزه سکههای خاورمیانه و زیر دست من نیست. متاسفانه سکههای هخامنشی جزو سکههای یونانی است. در موزه ما نخستین کسی که سکههای هخامنشی را کاتالوگ کرد جرج هیل در اوایل سده بیستم میلادی بود. او همه سکههای موزه بریتانیا و نیز سکههای الیمایی و سکههای شاهزادگان پارس را کاتالوگ کرد. این یکی از کاتالوگهای مهمی بود که در موزه تهیه شد. البته مجموعه سنتپترزبورگ هم سکههای هخامنشی بسیار مهمی دارند ولی موزه ما یکی از نخستین موزههایی بود که گاتالوگی از سکههای هخامنشی بیرون داد. سکههای اشکانی ما هم جزو سکههای یونانی موزه بود اما وقتی مسوول سکههای هخامنشی موزه بریتانیا یک شغل نو گرفت و به امریکا رفت، من از موقعیت استفاده کردم و سکههای اشکانی را پیش خودم آوردم برای این که در کنار سکههای ساسانیان باشد ولی متاسفانه نتوانستم هخامنشیها را بیاورم.
* متن ویرایش شده سخنرانی ایشان در روز 8 بهمن 1391 خورشیدی در آمفیتئاتر موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک
آیا امکان راه ارتباطی با سرکار خانم دکتر وستا سرخوش که در سال 91 در موزه ملک سخنرانی داشته اند، هست؟ لطفا در صورت امکان ایمیل ایشان را ارسال نمایید. بسیار متشکرم.