روایت جشن سده (چلۀ کوچک) در آثار شعرا، بر بنیاد چند نسخه خطی در کتابخانه و موزه ملی ملک

بنابر باورها و نوشته‌های کهن ایرانی، اجداد ما در سرزمین اولیۀ خود موسوم به «ایرانویج» زمستان‌های طولانی و سردی را تحمل و به‌سختی زندگی می‌کردند و ضمن مبارزۀ سخت با سرما، این پدیدۀ طبیعی (زمستان) در نظر آنان دیوی‌ مردم‌کُش آمد که همواره در حال جنگ با آن بودند: «و دیو زمستان در ایرانویج مسلط‌تر است و ... پیداست که در ایرانویج ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است و در آن دو ماه تابستان نیز آب سرد و زمین سرد و گیاه سرد است و آفتشان زمستان است ...» (تفضلی، ۱۳۵۴: ۶۲).

روایت جشن سده (چلۀ کوچک) در آثار شعرا، بر بنیاد چند نسخه خطی در کتابخانه و موزه ملی ملک

به مناسبت ثبت جشن سده در میراث ناملموس یونسکو

روایت جشن سده (چلۀ کوچک) در آثار شعرا، بر بنیاد چند نسخه خطی در کتابخانه و موزه ملی ملک

علیرضا حیدری

بنابر باورها و نوشته‌های کهن ایرانی، اجداد ما در سرزمین اولیۀ خود موسوم به «ایرانویج» زمستان‌های طولانی و سردی را تحمل و به‌سختی زندگی می‌کردند و ضمن مبارزۀ سخت با سرما، این پدیدۀ طبیعی (زمستان) در نظر آنان دیوی‌ مردم‌کُش آمد که همواره در حال جنگ با آن بودند: «و دیو زمستان در ایرانویج مسلط‌تر است و ... پیداست که در ایرانویج ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است و در آن دو ماه تابستان نیز آب سرد و زمین سرد و گیاه سرد است و آفتشان زمستان است ...» (تفضلی، 1354: 62).

تفسیری از داستان سیامک، فرزند کیومرث، نخستین انسان در اساطیر ایرانی این است که وی بر دست دیو سرما کشته شد و هوشنگ فرزند سیامک کین پدر را می‌‎ستاند و او را می‌کشد که فردوسی بر اساس منبعش، با بیانی نمادین، در شاهکارش، شاهنامه آن را پرداخته و پیوسته و برای ما وصف کرده است. پس از این داستان هم، در پادشاهی هوشنگ، از جمله اقداماتی که انجام می‌شود، پدیدار شدن آتش و «جشن سده» است و به موضوع این گفتار پیوند می‌خورد (جنیدی، 1396[1392]: 140 و 173).

تصویر مراسم جشن سده از شاهنامه طهماسبی که در سال 1392 در فرهنگستان هنر ایران منتشر شد.

ثبت جشن سده در یونسکو

«جشن سده» به تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۸۸ با شماره «۴۰» در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ثبت شده بود. این جشن در سال ۱۳۹۱ در فهرست میراث معنوی ایران و در بهمن ۱۳۹۸ در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ایران قرار گرفت و به تاریخ چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲، در شهر «کاسان»، در کشور «بوتسوانا» هجدهمین جلسه کمیته بین دولتی حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس برگزار شد و «جشن سده» در پرونده‌ای مشترک به نام ایران و تاجیکستان بررسی و با تصویب اعضای کمیته، به‌ عنوان بیست‌وچهارمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد. در این جلسه، هنر تذهیب و مراسم افطار نیز به نام ایران و چند کشور دیگر ثبت شد.

منشأ جشن سده

برای «جشن سده» منشأها و وجه تسمیه‌های گوناگونی ذکر شده است (گشتاسب، 1402) که شاید متداول‌ترین توضیح، جدا از مستند بودنش، جشن پیدایش آتش است. همچنین برخی دانشمندان عصر اسلامی نام «سده» را برگرفته از «100» می‌دانند؛ در متون فارسی و عربی پس از اسلام به این شب و این جشن اشاره‌هایی شده است.

نام دیگر این جشن در تداول عامه «چلّۀ کوچک» یا «چلّه کوچیکه» است که درست 40 روز پس از پایان روز اول زمستان و شب سی آذر (شب یلدا: چلّۀ بزرگ یا چلّه بزرگه) در 10 بهمن برگزار می‌شود.

تا اوایل دهه هفتاد خورشیدی حتی در مناطق شهری چون تهران، «چلّه کوچیکه» در میان خانواده‌ها گرامی داشته می‌شد و با تهیه خوراکی‌هایی شبیه به ملزوماتِ «جشنِ یلدا/ چلّه بزرگه» چون آجیل و میوه و شیرینی، آن شب را در کنار هم به شادی و خوشی می‌گذراندند و هنوز در مناطق مختلف ایران از جمله در اراک (استان مرکزی) و کاشان و گیلان و مازندران (انجوی شیرازی، 1379: جلد اول) و آذربایجان و همدان (همان: جلد دوم) و ...، جشن «شب چلۀ کوچک» در کنار دیگر آئین‌های زمستانی، با عناوین مختلف گرامی داشته می‌شود.

در یزد و کرمان و فارس و برخی نقاط دیگر ایران، این شب و جشن بیشتر با نام «سده» شناخته می‌شود و همۀ مردم (با هر باوری) در گرامی‌داشت این جشن می‌کوشند. برخی نویسندگان دوران اسلامی (بیرونی، بیهقی، گردیزی و ...) از «جشن سده» به عنوان یکی از جشن‌های بزرگ ایرانیان یاد کرده‌اند (گشتاسب، 1401). ظاهراً تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول این جشن به صورت یک جشن بزرگ رسمی و ملی دوام آورد و سلاطین و امیران و نیز مردم عادی این جشن را برپا می‌داشتند؛ مشهورترین و بزرگ‌ترین «جشن سده» در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ قمری در اصفهان برگزار شده است و بنابر تاریخ بیهقی، «سده» دیگری که به یاد مردم مانده، جشنی است در زمان سلطان مسعود غزنوی (سال 430 هجری).

پس از فترت هنگام مغول، در زمان صفویه، این رویداد به صورت منظم و منسجم‌تر برگزار شد و بیش از ۴۰۰ سال است که این جشن، در کرمان به شیوه عمومی و همگانی با حضور همۀ مردم در شامگاه ۱۰ بهمن برگزار می‌شود.

روایت جشن سده در برخی نسخه‌های خطی موجود کتابخانه ملی ملک

اکنون با تمرکز بر شاهنامه فردوسی، دیوان عنصری و دیوان منوچهری دامغانی، به بررسی برخی از نسخه‌های موجود از آثار شعرای سبک خراسانی در سده‌های 4 و 5 هجری، در کتابخانه و موزه ملی ملک بپردازیم:

* فردوسی

در هنگام پادشاهی هوشنگ، داستانی است که در آن به پیدایی آتش اشاره شده است، که خالقی مطلق (فردوسی،1366:ج1، 30، پانوشت 12 و خالقی مطلق، 1391 [1389]: بخش یکم، 40-38) و جنیدی (فردوسی، 1387: ج1، 46، بیت 307-316) آن را الحاقی می‌دانند و در چاپ مُسکو (فردوسی، 1960: 33-34، بیت 9-22)، با این که ویراستاران این چاپ، چند بیت آن را مشکوک به الحاقی دانسته‌اند و داخل قلاب [] قرارداده‌اند- و در چاپ ژول مول (فردوسی،1353: 20، بیت 19-33) اصیل است:

یکی روز شاه جهان سوی کوه/ گذر کرد با چند کس هم‌گروه

پدید آمد از دور چیزی دراز/ سیه‌رنگ و تیره‌تن و تیز‌تاز

دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون/ ز دود دهانش جهان تیره‌گون

نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ/ گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ

به زور کیانی رهانید دست/ جهان‌سوز مار از جهان‌جوی جَست

بر آمد به سنگِ گران سنگِ خُرد/ همان و همین سنگ بشکست گُرد

نشد مار کشته ولیکن ز راز/ از این طبعِ سنگ، آتش آمد فراز

جهاندار پیش جهان‌آفرین/ نیایش همی‌کرد و خواند آفرین

که او را فروغی چنین هدیه داد/ همین آتش آنگاه قبله نهاد

بگفتا فروغی است این ایزدی/ پرستید باید اگر بخردی

شب آمد برافروخت آتش چو کوه/ همان شاه در گِرد او با گروه

یکی جشن کرد آن شب و باده خْوَرد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار

1) شاهنامه، با شماره ثبت اموال 6031/1، به خط نستعلیقِ قاضی نیشابوری، محمدبن مطهربن یوسف‌بن ابی‌سعید، در شعبان سال 833 هجری (قرن 9)، کتابت شده در هرات برای بایسنقر میرزا، 505 ورق 31 سطری، کاغذ ترمه، جلد روغنی گل و بوته.

تصویر روایت جشن سده در شاهنامه فردوسی از نسخۀ 1/6031

تصویری از آرایه‌های موجود (شمسه مذهب) در آغازاین نسخۀ خطی

تصویری از نبرد رستم و اسفندیار در تزئینات درون نسخه که تازه می‌نماید

2) شاهنامه، با شماره ثبت اموال1393.04.05986، به خط نستعلیقِ قرن 10 هجری، 470 ورق 25 سطری، کاغذ ترمه، جلد میشن قهوه‌ای سیر پشت معرق لبه فرسوده.

تصویر بخشی از روایت جشن سده در شاهنامه فردوسی از نسخۀ 1393.04.05986

تصویر کامل از داستان هوشنگ در شاهنامه از نسخۀ بالا

فهرست مصور پادشاهان پیشدادی در صفحه‌ای از مقدمۀ این نسخه از شاهنامه

** عنصری در مقدمۀ یکی از قصاید مدحی‌اش، به جشن سده اشاره کرده است

سده جشن ملوک نامدارستز افریدون و از جم یادگارست

زمین گویی تو امشب کوه طورستکزو نور تجلّی آشکارست

گر این روزست شب خواندش نبایدو گر شب روز شد خوش‌روزگارست

همانا کاین دیار اندر بهشت استکه بس پرنور و روحانی دیارست

فلک را با زمین انبازی آمدکه رسم هر دو تن در یک شمارست

همه اجرام آن ارکان نورستهمه اجسام این اجزای نارست

اگر نه کان بیجاده است گردونچرا باد هوا بیجاده‌بارست

چه چیزست آن درخت روشناییکه بر یک اصل و شاخش صد هزارست

گهی سرو بلندست و گهی بازعقیقین گنبد زرّین‌نگارست

ار ایدون کو به صورت روشن آمدچرا تیره دمش همرنگ قارست

گر از فصل زمستانست بهمنچرا امشب جهان چون لاله‌زارست

به لاله ماند این لیکن نه لاله استشرار آتش نمرود و نارست

3) دیوان عنصری با شماره ثبت اموال 1393.04.04823، به خط شکسته ابراهیم در قرن13 هجری (1282)، 92 ورق 14 سطری، کاغذ ترمه سپاهانی، جلد تذهیب.

صفحه‌ای از دیوان عنصری که قصیدۀ این شاعر با مطلع «سده جشن ملوک نامدار است» آمده و تعداد ابیات مقدمۀ آن کمتر از آن چیزی است که در چاپ مرحوم دکتر دبیرسیاقی (عنصری، 1362: 21) می‌بینیم:


صفحۀ نخست دیوان عنصری از نسخۀ یادشده

*** منوچهری دامغانی در یکی از قصاید مدحی‌اش با مطلع «ساقی بیا که امشب ساقی بکار باشد» از شب جشن سده چنین یاد می‌کند:

جشن سده امیرا! رسم کبار باشداین آین کیومرث واسفندیار باشد

زان برفروز امشب اندر حصار باشداو را حصار میرا مرخ و عفار باشد

آن آتشی که گویی نخلی به بار باشداصلش ز نور باشد، فرعش ز نار باشد... (منوچهری، 1338: 22-21).

4) دیوان منوچهری دامغانی با شماره ثبت اموال 1393.04.04764، به خط خوش نستعلیق محمد علی حسینی در قرن13 هجری (1288)، 103 ورق 15 سطری، کاغذ فرنگی آهار و مهره، جلد میشن سرخ تازه.

صفحه‌ای از دیوان منوچهری که قصیدۀ یاد شده در آن آمده

تصویر کامل همان صفحه

صفحۀ نخست این دیوان

فهرست منابع

انجوی شیرازی، سید ابوالقاسم (1379). جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان. جلد اول و دوم، تهران: امیرکبیر.

تفضلی، احمد (1354) نک. مینوی خرد.

جنیدی، فریدون (1396). داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی. دفتر نخست، تهران: بلخ.

خالقی مطلق، جلال (1391). یادداشت‌های شاهنامه. بخش یکم، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.

عنصری (1362). دیوان استاد عنصری بلخی. به کوشش دکتر سید محمد دبیرسیاقی، تهران: کتابخانه سنائی.

فردوسی (1353). شاهنامه. بر اساس چاپ ژول مول، جلد اول، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی.

فردوسی (1366). شاهنامه. به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر یکم، نیویورک.

فردوسی (1387). شاهنامه. ویرایش فریدون جنیدی، جلد 1، تهران: بلخ.

فردوسی (1960). شاهنامه. متن انتقادی، تصحیح زیر نظر ی.ا. برتلس، جلد اول، مسکو: اکادمی علوم اتحاد شوروی (ادارۀ انتشارات ادبیات خاور).

فردوسی (1392). شاهنامه شاه طهماسبی. تهران: فرهنگستان هنر.

گشتاسپ، فرزانه (1401). «سَده، جَشن». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. جلد 5، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی به نشانی 

www.cgie.org.ir/fa/article/257596

منوچهری (1338). دیوان استاد منوچهری دامغانی. به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: کتابفروشی زوّار.

مینوی خرد (1354). ترجمۀ احمد تفضلی، تهران. بنیاد فرهنگ ایران.

برچسب‌ها:

نظر شما: