چشماندازی به عریضهنویسی در دوران ناصرالدین شاه قاجار
نشست پژوهشی نقد و بررسی کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» روز یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ با حضور مجید عبدامین، پژوهشگر و نگارنده این کتاب به همراه جمشید کیانفر، نسخهشناس و مجید تفرشی، سندشناس و پژوهشگر، با چشماندازی به عریضهنویسی در دوره قاجار در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد. گزارش تفصیلی این نشست پژوهشی اکنون پیش روی دوستداران فرهنگ و تاریخ جای میگیرد.

گزارش تفصیلی «نشست پژوهشی نقد و بررسی کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» در کتابخانه و موزه ملی ملک
چشماندازی به عریضهنویسی در دوران ناصرالدین شاه قاجار
نشست پژوهشی نقد و بررسی کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» روز یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 با حضور مجید عبدامین، پژوهشگر و نگارنده این کتاب به همراه جمشید کیانفر، نسخهشناس و مجید تفرشی، سندشناس و پژوهشگر، با چشماندازی به عریضهنویسی در دوره قاجار در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد. گزارش تفصیلی این نشست پژوهشی اکنون پیش روی دوستداران فرهنگ و تاریخ جای میگیرد.
از مکاتبات تاریخی تا صندوقهای عدالت
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، جمشید کیانفر با تاکید بر وجود نامهنگاری در ایران از دوره باستان گفت: «بسیاری از نامهنگاریها و مکاتبهها در دوره اسلامی به صورت کتاب مدون شده است که نهجالبلاغه نمونه بارز آنها به شمار میآید».
این نسخهشناس و پژوهشگر با اشاره به کتاب مرحوم قائممقامی و دستهبندی اسناد گفت: «یک دسته از اسناد به مکاتباتی مانند دستورات حکومتی یا نامهنگاریهای دوستانه اختصاص دارد».
وی با بیان این که عریضه همواره به معنای گله و شکایت نیست و نامهنگاری میان دو شخصیت را نیز دربرمیگیرد، یادآور شد: «اگر به نامهنگاری میان شخصیتهای گوناگون در تاریخ بنگریم، نکتههایی بسیار مهم و ارزنده در آنها مییابیم. بخشی از عریضهنویسی، شکواییه است که امکان دارد یک فرد یا گروه مانند اهالی یک محله یا روستا شکل داده باشند».
کیانفر درباره کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» گفت: « بیشتر نامهها و مکاتبههای انجامگرفته، در این کتاب، از راه امینالسلطان به ناصرالدین شاه رسیده که بخشی از آنها به شکایتهای خود امین السلطان و بخشی نیز به دیگر شخصیتها مربوط بوده است. البته شماری از نامهها بیرون از حیطه و سیطره امینالسلطان، مانند نامه اعتماد السلطنه، مستقیم به شاه رسیده است».
وی با اشاره به این که در دورههای تیموری حتی صفویه با اینگونه شکواییهها کمتر روبهروییم، افزود: «بیشتر اسناد برجایمانده به دوره تاریخ معاصر بازمیگردد که در میان آنها چنین شکواییههایی حتی به گونه کتابچه برجایمانده است. کتابچه شکواییه مردم استهبانان نمونهای از این آثار است که در کتابخانه ملی نگهداری میشود».
کیانفر تصریح کرد: «پدیده صندوقهای عدالت تقریبا از سال 1280 قمری آغاز و در سال 1281 قمری تقریبا در همه ایران اجرا شد. این صندوقها با توجه به مناطق گوناگون شمارهگذاری شده بودند».
این نسخهشناس یادآور شد: «مردم گاه عریضه خود را به دلیل ترس از بازشدن به دست حاکمان، در منطقه محل سکونتشان در صندوق عدالت نمیانداختند. مثلا ساکنان دو ایالت آذربایجان و اصفهان، در شهرهای اماکن مقدسه مانند مشهد شکایتهای خود را به صندوقها میانداختند».
وی با اشاره به این که در پایتخت نیز راههایی گوناگون برای فرستادن نامه وجود داشت، افزود: «حتی افراد بستنشین نیز در زمان بستنشینی میتوانستند عریضه بنویسند و بفرستند».
کیانفر با تاکید بر علاقه ناصرالدینشاه به نسخههای خطی و قطعات خوشنویسی گفت: «او علاقه بسیار داشت هدیه حاکمان و رعایا به او در مراسم نوروز نسخه خطی باشد. مثلا شاهنامه بایسنغری یکی از نسخههایی به شمار میآید که حاکم شیراز در نوروز به او هدیه داده است. بخشی از آثار کتابخانه سلطنتی نیز اینگونه گرد آمده بود».
وی با اشاره به این که از زمان فتحعلی شاه تا روزگار ناصرالدین شاه، کتابهای کاخ گلستان (مجموعه سلطنتی) در چند بخش پراکنده بود، افزود: «ناصرالدین شاه برای نخستین بار دستور داد دو بنا در محوطه کاخ گلستان برای راهاندازی موزه و کتابخانه ساخته شود. اشیای موزهای بدینترتیب به موزه و کتابها به کتابخانه جابهجا شد. در بسیاری از این نسخههای خطی نیز یادآوری شده که از کدام بخش کاخ گلستان مانند اندرونی به این کتابخانه رسیدهاند».
این نسخهشناس یادآور شد: « ناصرالدین شاه همچنین همواره پیگیر نسخههای خطی بود و مکان بیشتر کتابها را به دلیل مراجعه بسیار به کتابخانه در یاد داشت. بخشی بزرگ از این آثار متاسفانه در زمان سلطنت فرزندش بر باد رفت».
لزوم توجه مصحح به نکتههای ارزنده
جمشید کیانفر یادآور شد: «احیاکننده اسناد تاریخی باید بر موضوع اسناد مربوطه اشراف کامل داشته و با روشهای تصحیح نیز آشنا باشد. همچنین مصحح متن باید متنگرا یا مخاطبگرا باشد. یک مصحح متنگرا به همه آنچه در متن آمده است پایبند بوده و در آن تغییر نمیدهد. حتی اگر متن اشتباه ظاهری داشته باشد، آن را تغییر نداده و این اشتباه را در بخش توضیحات و حواشی میآورد. مصحح مخاطبگرا نیز برای آشنایی مخاطب، رسم الخط و اصطلاحات امروزی را رعایت میکند».
وی افزود: «در تصحیح همواره در نظر میگیریم که اساس نسخه ما چیست یعنی اگر دو، سه یا چهار نسخه از اثر در دسترس داشته باشیم، نسخه صحیحتر را اساس میگذاریم؛ البته گاه مانند کتاب "نامههایی به ناصرالدین شاه" تنها یک نسخه از اثر یا سند در دسترس ما است، در این حالت از روش قیاسی بهره میگیریم یعنی باید به نسخه پایبند باشیم اما دانش مصحح و منابع همعصر در تصحیح میتواند یاری برساند».
کیانفر در نقد کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» گفت: «بسیاری از توضیحات در این کتاب، زیرنویس آمده اما منبع این توضیحات نیامده است. فهرست منابع البته در بخش پایانی کتاب هست اما باید دقیق به منبع توضیحات با آوردن صفحه و جلد ارجاع داده میشد. این زیرنویسها همچنین در پارهای صفحههای کتاب کامل نیست».
وی تاکید کرد که همه مخاطبان کتاب به متن اصلی آن دسترسی ندارند و افزود: «تنها تعدادی از این نامهها (اصل اسناد) در بخش ضمیمه کتاب آمده است که در زمان بررسی کتاب به آنها مراجعه کردم».
این پژوهشگر با بیان این که در کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» مرز میان تصحیح متنگرا و مخاطبگرا رعایت نشده است، افزود: « مصحح در صفحههای نخستین کتاب متنگرا بوده است مثلا واژه خدمتگزار با "ذ" آمده اما در نامههای صفحههای بعد، مخاطبگرا شده و از واژه امروزی " تلگراف" به جای واژه متن نامه (تلغراف) بهره گرفته است. این پرسش برای مخاطب پیش میآید که آیا درباره مکاتبههایی که اصل آنها در کتاب چاپ نشده و امکان مقایسه وجود ندارد نیز این مساله رخ داده است یا خیر».
وی با اشاره به نکتههایی درباره پارگرافبندی و تیترگذاری کتاب یادآور شد: «منبع تیترهایی که در ابتدای هر نامه در کتاب آمده است، مشخص نیست. این تیترها آیا توسط امینالسلطان برای نمایاندن نامهها به پادشاه افزوده شده یا عنوانها توسط فردی که این نسخهها را تنظیم کرده، آمده است یا نگارنده کتاب با توجه به مضمون آنها، تیترها را در کتاب آورده است».
کیانفر با بیان این که اصطلاحات و واژههایی که در توضیحات کتاب آمده است باید با توجه به شرایط زمان و مکان گویا و پاسخگو باشد، افزود: «همچنین اطلاعاتی که در مقدمه کتاب آورده میشود باید در همه بخشهای آن یکسان بوده، تناقضی وجود نداشته باشد. متاسفانه روی جلد کتاب و مقدمه آن، مکاتبهها از سال 1300 تا سال 1303 یاد شده اما در زمان معرفی نسخه تاریخ 1301 تا 1303 آمده است. این آیا اشتباه تایپی بوده یا روی نسخه چنین نوشته شده است؟».
وی افزود: «نقل قولها نیز باید مشخص شود به عین یا به مضمون است. تصویرهای کتاب نیز باید با نظم در کتاب به چاپ برسد».
این نسخهشناس از کتاب «خطاینامه» در جایگاه قدیمترین سندی یاد کرد که در آن به علایم سجاوندی اشاره شده است و یادآور شد: «کاتبان در گذشته از علایم سجاوندی و پارگرافبندی استفاده نمیکردند و اگر در متن موضوع تغییر میکرد، آن را با رنگ دیگر یا درشتتر مینوشتند تا مشخص باشد».
وی ادامه داد: «از دوره صفوی که آثار اروپاییان مستقیم ترجمه شد رفتهرفته با این علایم روبهرو شدیم و آنها را به متن ترجمهشده خود وارد کردیم. این علایم اما گاه با توجه به ساختار جملهبندی زبان فارسی و متفاوتبودن آن با زبانهای فرنگی در جای خودش نمینشست. مثلا ما جمله خود را با فعل پایان میدهیم در حالی که در زبان انگلیسی اینگونه نیست، حتی در زبان روسی جمله با فعل شروع میشود».
کیانفر با تاکید بر این که وقتی فردی مصحح کتاب است باید خودش نقش ویراستار آن را نیز برعهده داشته باشد، افزود: «بهکارنگرفتن درستِ علایم سجاوندی در کتاب "نامههایی به ناصرالدین شاه" به چشم میخورد».
نگهداری عریضههای فارسی در آرشیو ملی بریتانیا
مجید تفرشی، سندشناس و پژوهشگر در آغاز سخنرانیاش گفت: «با پدیده عریضهنویسی در دورههای گوناگون تاریخی تا امروز روبهرویم و میتوان آن را محصول ناکارآمدی مسوولان و نبود سازوکار متعارف دانست. هنگامی که مردم از مسیرهای درست قانونی نمیتوانند حق خود را بگیرند به روشهای نامتعارف مانند عریضهنویسی به مقامات در سطوح گوناگون روی میآورند».
این سندشناس و پژوهشگر از کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» به عنوان نمونه کلاسیک عریضهنویسی نام برد و افزود: «ستون مشکلات مردم در روزنامهها را میتوان نمونه نوین عریضهنویسی دانست».
وی از این کتاب به عنوان نخستین مجموعه منتشرشده متمرکز با محوریت عریضهنویسی نام برد و افزود: «این اثر ارزشمند افزون بر ارزش سندشناسی و تاریخی، میتواند برای پژوهشگران حوزههای جامعهشناختی و جامعهشناسی سیاسی و تاریخی به کار آید زیرا نشاندهنده رابطه رعیت یا شهروند با مسوول، مطالبهجویی مردم، شیوه اندیشیدن مردم در این دوره تاریخی و چگونگی پیوند آنان با پادشاه زمانه است».
تفرشی به فهرستهای خوب آمده در کتاب اشاره کرد و افزود: «این کتاب نسبت به آثار پیشین مجید عبد امین، فهرستهایی دقیق و کاملتر دارد که منبعی ارزنده برای پژوهشگران است».
وی با توجه به بررسی اسناد فارسی آرشیو ملی بریتانیا یادآور شد: «مردم هنگامی که از مطالبهگری پادشاه و افراد نزدیک به او ناامید میشدند به دیپلماتهای خارجی روی میآوردند چنانکه بخشی از اسناد فارسیزبان در آرشیوهای بریتانیایی، مکاتبههای مردم عادی است. البته برخی از این نامهها مستقیم به مسوولان خارجی در ایران نوشته شده، مثلا عریضههایی که مربوط به مناطق زیر نفوذ نیروهای بیگانه مانند قریه قلهک است».
این پژوهشگر افزود: «موضوعهای این عریضهها در برخی دورههای تاریخی که بیگانگان قدرتی بیشتر در ایران داشتند عجیبتر بوده است، مثلا در زمان جنگ اول جهانی، مدیر روزنامهای به کنسول بریتانیا در اصفهان نامه نوشته و از او تقاضای مجوز نشر در این شهر کرده است».
وی با بیان این که عریضههای یادشده تنها جنبه مطالبهگری نداشته و در میان آنها مکاتبههای عادی نیز به چشم میآید، افزود: «همچنین میتوان به مکاتبههای رجال با مقامات خارجی به زبان فارسی در آرشیو بریتانیا اشاره کرد که در این مکاتبهها خواستههای ملی مطرح شده است. این مکاتبات به صورت عرایض گرد آمده است».
تفرشی از اسناد خفیهنویسها به عنوان بخشی دیگر از این مکاتبهها نام برد و یادآور شد: «بیش از 50 جلد از این خفیهنویسیها به فارسی در آرشیو بریتانیا وجود دارد که دو جلد آنها که دارای پیشنویس در کشور بودند با عناوین (مخابرات استرآباد) و (وقایع اتفاقیه) چاپ شده است».
وی افزود: «کتاب "مخابرات استرآباد" بیانگر گزارشهای خاندان مقصودلو و کتاب "وقایع اتفاقیه" نیز مجموعه گزارشهای وکیل و خفیهنویسان انگلیس در ایالت فارس است. اصل این نسخهها در آرشیو بریتانیا نگهداری میشود».
این سندشناس تصریح کرد: «ملحقاتی گاه در این گزارشهای خفیهنویسی وجود دارد، مثلا خفیهنویس در گزارشی که از وضعیت رخدادهای ولایات میدهد برای مستندکردن آن، عریضه یا شبنامهای را رونویسی کرده و برای کنسولگری فرستاده است. عریضه در این حالت، غیر مستقیم به کنسولگری فرستاده شده است».
روشهای گوناگون رساندن عرایض به شاه
مجید عبد امین، نویسنده کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» با سپاسگزاری از همکاری کارشناسان موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک،در پاسخ به نقدها بر این کتاب و پژوهش گفت: «این مجموعه، دو آلبوم سند را دربرمیگیرد که در کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. آلبوم نخست، به نامهها و عریضههای زمان آقا ابراهیم، پدر میرزا علیاصغرخان امینالسلطان اختصاص دارد. آلبوم دوم نیز به مکاتبههای سالهای 1300 تا 1303 قمری بازمیگردد. مکاتبههای آلبوم دوم به روزگار پس از فوت آقا ابراهیم در شعبان سال 1300 قمری مربوط میشود».
پژوهشگر و نگارنده کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه؛ مجموعهای از عرایض متضمن اوامر شاه به امینالسلطان» یادآور شد: «امینالسلطان وزیر دربار بود و ارجاع نامهها از راه او انجام میگرفت. این نامهها در زمان زندگیاش صحافی و در مجموعه شخصی او نگهداری شد».
وی از دستخط ناصرالدین شاه در سال 1267 قمری در جایگاه قدیمترین سند مربوط به این پادشاه قاجار نام برد و افزود: «این کتابچه که ما آن را "نظامنامه حکومتی ناصرالدین شاه" نامیدهایم، شرح وظایفی را دربرمیگیرد که یک شاه باید انجام دهد. او این وظایف را گرد آورده و در کتابچه نوشته شده است. انتقال عریضههای وکلای رعایا به شاه هر شش ماه یک بار، یکی از موارد این کتابچه بوده است».
عبد امین به اسناد مرتبط با تاسیس صندوق عدالت نیز اشاره کرد و گفت: «کلید این صندوق مهرومومشده در دست شاه بوده و عریضههای مردم از راه این صندوق گردآوری شده است».
وی با بیان این که چند روش برای اجرا و انتقال مکاتبات و عریضهها به شاه وجود داشته است، ادامه داد: «در یک روش، شاهزادگان، وزرا، صاحبمنصبان ارشد نظامی و حکام عریضهها را مستقیم به شاه میدادند. مردم نیز از راه صندوقهای عدالت و زمانی که شاه به یک شهر سفر میکرد، عریضههای خود را به شاه میرساندند».
این پژوهشگر درباره عرایضِ سواری افزود: «در زمان حرکت و ورود شاه به یک شهر، یک نفر مسوول این عرایض سواری بوده است. اعتماد السلطنه در یک دوره این مسوولیت را برعهده داشت و جلوتر از شاه حرکت میکرد تا عرایض را گرد آورد. او سپس آنها را دستهبندی کرده، در حضور شاه میخواند، همچنین دستورهای شاه را مینوشت و به صاحبان عریضه ارجاع میداد».
وی درباره یکی از مسایل خود در نگارش این کتاب گفت: «اسناد این آلبومها به ترتیب صحافی نشده بود، مثلا سه برگ عریضه در صفحههای 2 و 50 مجموعه جای داشت و پاسخ آن در صفحه 300 مجموعه صحافی شده بود. پاسخ به یک عریضه را گاه مییافتیم اما نمیدانستیم به پرسش کدام عریضه بازمیگردد».
عبد امین با اشاره به وجود شماری از سندهای مکاتبههای حاج محمدکاظم ملکالتجار پدر حاج حسین آقا ملک با فیروز میرزا فرمانفرما درباره دعوای ملکی در این مجموعه عرایض، تصریح کرد: «به نظر میرسد وجود این عرایض یکی از دلایلی است که حاج حسین آقا ملک راغب شد این مجموعه را بخرد».
وی افزود: «نمونههایی از دستخط زنان شاه، التزامنامههایی که بخشی از آنها به خط سیاق و برخی به خط معمولی بوده، عریضه محمدحسن خان صنیعالدوله و پاسخ آن و نامهای از فرهاد میرزا معتمدالدوله (در زمان حکومتاش در فارس) به ناصرالدین شاه، در این کتاب قابل بررسی است».
نگارنده کتاب «نامههایی به ناصرالدین شاه» با نمایش نمونهای عریضه هنری، به علاقه این شاه به هنر اشاره و بیان کرد: «نقاشی ناشناس از هنر خودش به جای شرح و عریضهنویسی بهره برده است. شاه نیز ارزش آن را دانسته و این عریضه هنری را در کنار آثار طراحی خودش جای داده است تا صحافی شود».