طبقهبندی علوم
طبقهبندی علوم
در بررسی و مطالعه دانشها، چنین دریافت میشود که دانشمندان و فلاسفه جهان اسلام همزمان با پرداختن به علوم گوناگون و همچنین با مطالعه آثار ترجمه شده دانشمندان دیگر جمله یونانیان، به دنبال طراحی ساز و کاری برای طبقهبندی علوم در قلمروی اسلامی بودهاند. شناخت رابطه دانشها با یکدیگر و محدوده و موضوع هریک از آنها یکی از مهمترین بحثها در فلسفه علم است. کوششهای دانشمندان و فیلسوفان مسلمان هم از این منظر دارای اهمیت است و ضروری است پیش از پرداختن به علوم خاص به مطالعه علوم دیگر که پیرامون و مرتبط با آن هستند پرداخت، به عبارت دیگر، علمها و عواملی پیشنیاز و یاری دهنده دانشهای دیگر هستند.
پیدایش آثار در زمینه طبقهبندی دانشها، به دوران آغازین گسترش و رشد آن دانشها در سرزمینهای اسلامی باز میگردد. دورانی که به مدد نهضت ترجمه، مجموعهای از کتابهای جدید از زبانهای دیگر به ویژه یونانی به عربی ترجمه شدند و علوم نظری بسیاری در قلمرو حکومت اسلامی پدیدار شد. متاثر از آرای چند تن از دانشمندان یونانی مانند ارسطو آثاری در زمینه طبقهبندی علوم در تمدن اسلامی به رشته تحریر درآمد. سلسله تألیفات این دوره از قرن سوم هجری و تألیف احصاء العلوم فارابی آغاز شد. سپس خوارزمی مفاتیحالعلوم را نگاشت. در حوزه زبان فارسی نیز آثاری در این زمینه تألیف شدند که از میان آنها درهالتاج نوشته قطبالدین شیرازی در قرن هشتم و کتاب نفائسالفنون شمسالدین آملی قابل اشارهاند. جملگی این آثار، راهگشای دیگر نویسندگان و دانشمندان مسلمان در عرصههای گوناگون علوم دوران اسلامی به شمار میآیند.