چاپ سنگی دوره قاجار
پدیدة ورود چاپ به ایران را میتوان سرآغاز تحولی هنری- اجتماعی در ایران دانست. این امر در نخست با ورود صنعت چاپ سربی در اوایل دوره قاجار آغاز شد، اما شاید به دلیل غرابت حروف چاپی و گرافیک متفاوت صفحات کتابهای چاپی نسبت به خطی رواج چندانی نیافت و متوقف شد. موج بعدی با ورود صنعت چاپ سنگی به ایران در اواسط دورة قاجار آغاز شد و برخلاف چاپ سربی بهسرعت مورد استقبال خاص و عام قرار گرفت و حتی سرمنشأ تغییراتی در هنر کتابسازی و نگارگری ایران شد که تا یک سده بعد از آن ادامه داشت. به تعبیری اثرات آن حتی در هنرهایی مانند خوشنویسی و نگارگری تا امروز ادامه دارد. با رواج چاپ سنگی حرفههایی مانند خوشنویسی، نگارگری و صحافی دوباره و این بار با رواج بیشتری فعال شدند؛ و این رواج و سرعت از سویی و محدودیتهای چاپ از سوی دیگر باعث تغییراتی در این هنرها شد.
صحافی که تا پیش از آن منحصر به تکجلد نسخه خطی بود اکنون باید در حجمی بهنسبت انبوه و با سرعت بیشتر در خدمت کتابسازی درآید. از اینرو دیگر فرصت چندانی برای آرایهها و تزئینات نبود، اگرچه شیوة رایج همان صحافی سنتی ایرانی بود و هنوز دیرزمانی به آشنایی با شیوه صحافی فرنگی مانده بود.
نگارگری که تا پیش از آن با دقت و حساسیت نفسگیری به جزئیات میپرداخت و به همین دلیل از سوی بینندة ناآشنای غربی نام مینیاتور را به خود گرفته بود، اکنون لازم بود با حداقل خطوط، نقطه، هاشور و بیبهره از تنوع رنگ در خدمت کتاب درآید. شیوههای نویی لازم بود و هنرمندانی نو و جسور تا از پس این امر برآیند. تذهیب و سرلوح که تا پیش از آن در کتابهای نفیس از ضروریات بود اکنون باید حذف یا ساده میشد یا با قلمگیری مرکب و بدون ظرافت پیشین رسم میشد تا کسانی گاه با مهارت و گاه خامدستانه بر روی آن رنگ بگذارند.
خط نستعلیق که محبوب ایرانیان بود و شاید همین محبوبیت یکی از دلایل عدم استقبال از حروف سربی بود در چاپ سنگی ادامه یافت. در ابتدا با سختی زیاد، چرا که نگارش حروف با مرکب غلیظ صمغی چاپ سنگی بسیار دشوار بود و نیز حروف لاغر و تیز، دوایر و کشیدههای درشت و متناسب سبک میرعماد اکنون در چاپ سنگی بهخوبی زیبایی خود را عیان نمیساخت. میرزا محمدرضا کلهر با درک این محدودیت چاپ سنگی و غوری که در خط میرعماد داشت، این مشکل را با تغییراتی در سبک نگارش نستعلیق تا حد زیادی حل کرد. در این نوع که به ضخیمنویسی معروف شد دوایر حروف کوچکتر شد و کشیدهها و فاصلة پیوند حروف و کلمهها کوتاهتر شدند. شاگردان او نظیر زینالعابدین شریفی قزوینی (ملک الخطاطین)، میرزا محمود صدرالکتّاب و سید مرتضی برغانی این شیوه را تکمیل کردند و با آموزش مرحوم برغانی به فرزندانش سید حسن و سید حسین میرخانی، که از پایهگذاران اصلی انجمن خوشنویسان بودند، این شیوه در میان گروه بزرگی از خوشنویسان نسلهای بعد ادامه یافت.
نوشاد رکنی