بوتیمار
بوتیمار (Botaurus stellaris) نام مرغی است که او را غمخورک نیز گویند و در ادبیات بر این باورند که او پیوسته در کنار آب مینشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نمیخورد.
مرا آید ز بوتیمار خنده/ لب دریا نشسته سر فکنده// فرو افکنده سر در محنت خویش/ نشسته تشنه و دریاش در پیش// همیشه با دل تشنه در آن غم/ که گر آبی خورم دریا شود کم <عطار>
بر لب آب نشیند نخورد آب از آن/ که اگر آب خورم کم شود آب از انهار <قاآنی>
خوردن گوشتش بیخوابی آورد و مقوی قوت حافظه باشد و ذهن را تند و تیز کند[۱].
بوتیماراز خانوادهٔی حواصیل (Ardeidae) است. پرندهای است باتلاقی بزرگ، قهوهای رنگ و حواصیلشکل، با بدنی پر خط و خال، که پاهای بزرگ بژ رنگ و صدای مشخصی دارد. هنگام احساس خطر، بیحرکت میایستد و سر و منقار خود را به طرز خاصی عمودی نگاه میدارد. به حالت قوز کرده، در حالی که سر خود را پایین نگاه میدارد، راه میرود.[۲]
آهسته و به دشواری پرواز میکند و پس از اوج گرفتن، گردن خود را جمع میکند. بالهای گرد و پهن آن دارای راهراه سیاه و قهوهای است که در پرواز به خوبی مشخص است. تکزی است و غالباً خود را از انظار پنهان میکند.[۳] معمولاً در نور کم غروب یا صبح خیلی زود فعال است و در طی روز در نیزارها پنهان میشود. ممکن است با پرندهی نابالغ حواصیل شب که خیلی کوچکتر و در سطح پشتی خالدار است، اشتباه شود.
در نیزارهای انبوه، باتلاقها و ساحل دریاچهها در بین نیها آشیانه میسازد. زمستانها نسبتاً فراوان است.[۴] نروماده یک شکلند. در زمستان تمام پروبال به رنگ نخودی و قهوهای است جز از ناحیهی سر که سیاه رنگ میباشد[۵] تغذیه از موشها، ماهیها و حشرات است.
نوعی دیگر، بوتیمار وجود دارد که «بوتیمار کوچک» خوانده میشود و تقریباً به اندازه سیوپنج سانتیمتر است.
دکتر مکری در کتاب «فرهنگ نامهای پرندگان»، از دو پرنده نام میبرد که احتمالاً اسامی دیگر بوتیمار هستند. «واق» و «شاوه».
واق (در لهجهی کرماشاهی و کرمانجی). پرندهای است قهوهای رنگ و گویند از انواع حواصیل است. در نزدیکهای آب مینشیند و شبها واق واق کند.[۶]
شاوه (در لهجهی کرمانجی مکری): پرندهای است از انواع مرغان ماهیخوار، به اندازهی لکلک ولی باریکتر و دارای پاهایی سیاه و بلند. گویند این پرنده متفکّرانه در کنار آب رودخانهها مینشیند و [...][۷]
در منطقالطیر عطار، بوتیمار نمونهای از آن دسته از مردم خسیس است که مواهب زندگانی را از خود و دیگران دریغ میدارند. نه خود از آن متمتع میشوند و نه میتواند از تمتع دیگران لذت برند.[۸]
[۱]- محمدحسین بن خلف برهان. برهان قاطع. به تصحیح دکتر محمد معین. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۵، ذیل بوتیمار
[۲]- شده نالان و گریان بر تن خویش/ فکنده سر چو بوتیمار در پیش <فخرالدین اسعد گرگانی>
[۳]- گفت ای انوری آخر چه فتادست ترا/ که فرو رفتهای و غمزده چون بوتیمار <انوری>
[۴]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمهی محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۷،ص ۳۶.
[۵]- مجلهی سخن علمی، سال ۶، ص ۳۶۰.
[۶]- مکری، محمد. فرهنگ نامهای پرندگان در لهجههای غرب ایران (لهجه کردی) و تطبیق آنها با نامهای فارسی و لهجههای دیگر محلی ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص ۱۲۶.
[۷]- مکری، محمد. فرهنگ نامهای پرندگان در لهجههای غرب ایران (لهجه کردی) و تطبیق آنها با نامهای فارسی و لهجههای دیگر محلی ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص ۸۶.
[۸]- عطار نیشابوری. منطقالطیر. تصحیح صادق گوهرین، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸، ص ۳۱۸.
برگرفته از کاتالوگ نمایشگاه سیمرغ، مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، ۱۳۹۱.