باشه


باشه2

باشه

هم‌ریشه‌ی باز( باثق/ قرقی/ واشه/ باش/ جغنه / جغنک/ خغنق)[۱]. طبری (واشَه)، گیلکی( واشَک)، و لاتین (Falkonisus) 

پرنده‌ای است شکاری از جنس زرد چشم، کوچکتر از «باز» که معرب آن باثق است.  ریشه لغت از «Vaza» به‌معنی «پرنده» مشتق شده است که آن‌هم از مصدر اوستایی «Vaz» به معنی «پریدن» مشتق است.[۳​]​

در جنس قرقی پرندهٔ‌ی ماده خیلی بزرگتر از پرنده‌ی نر است. از پرندگان شکاری دیگر به وسیله‌ی بال‌های کوتاه و گرد و دم دراز خود مشخص می‌شود.پرنده‌ی بالغ سطح شکمی با راه‌راه عرضی نزدیک به هم و پاهای دراز زردرنگ دارد. سطح پشتی نر خاکستری پررنگ و گونه‌هایش خرمایی است و در پس گردنش لکه‌ی سفیدی دیده می‌شود. سطح شکمی دارای راه‌راه عرضی باریک،‌ قهوه‌ای مایل به قرمز است و دمش به طور مشخص نوارهای عرضی خاکستری و قهو‌ه‌ای پررنگ دارد.  این پرنده هنگام شکار بالای پرچین‌ها، حصارها و یا بین درخت‌ها گشت می‌زند و با حرکتی سریع[4] به پرندگان و حیوانات دیگر حمله می‌کند. 

باشه

پرواز عادی آن شامل چند بال زدن سریع در فاصله‌ی بال‌ بازروی‌های طولانی است.

قرقی بیشتر در نواحی پردرخت، و معمولاً در جنگل‌ها و گاهی در بوته‌های بلند یا در بیشه‌ها آشیانه می‌سازد.[5] دکتر مکری در کتاب فرهنگ نام‌های پرندگان، «باشه» را ذیل واشَه شرح می‌دهد و می‌نویسد: شکار این پرنده بیشتر «گنجشک» و «کبوتر» و «سار» و انواع پرندگان کوچک است. این پرنده به اندازه‌ی «کبوتر» و کمی درشت‌تر است و غالباً آنرا برای شکار کبک[۶] و تیهو و پرندگان کوچک تربیت می‌کنند[۷] ولی دیر تربیت می‌شود.[۸]

جا و آشیانه و تخم و بچه و نر و ماده و رنگ و تربیت پذیرفتن[۹] و دیگر خصلت‌های باشه شبیه به باز است، می‌توان گفت که «باز» «باشه» بزرگ است و «باشه» «باز» خرد. بعضی از مردم اعتقاد دارند که «باشه» ماده است و جنس نر آن باز است.[۱۰]

باشه در هنگام وزیدن باد شدید، نمی‌تواند شکار کند و به قول خاقانی عقیم است.

تا که خاقانی بلبل سخن است/ اوست چون «باشه» گه باد عقیم  <خاقانی>


[۱]- فرهنگ معین،‌ ذیل باشه.

[۲]- دکتر معین در حاشیه برهان قاطع، باشه را با نام لاتین «Falkonisus» خوانده است که خانواده‌ی «شاهین» است. در صورتی‌که در فرهنگ معین، آن‌را «قرقی» از خانواده‌ی «قوش»ها خوانده است.

[۳]- برهان قاطع،‌ ذیل باشه.

[۴]- گاه رهواری چو کبک و گاه جولان چون عقاب/ گاه برجستن چو باشه، گاه برگشتن چو باز <منوچهری>

[۵]- پرندگان در ایران، ص ۸۱.

[۶]- از اعتدال تو با ضعف خویش کبک / در چشم باشه و دل باز آشیان گرفت <ظهیر فاریابی>

       ور نخواهی سیاست تو کند/ دیده‌ی باشه آشیان حمام <منوچهری>

[۷]- مرا پروردن باشه بدی آز/ بپروردم یکی باشه به صد ناز <فخرالدین اسعد گرگانی>

[۸]- فرهنگ نام‌های پرندگان، ص ۱۲۵.

[۹]- چون برید از جنس باشه گشت یار/  برگشاید چشم او را بازدار <مثنوی>

[۱۰]- بازنامه، ص ۱۵۰.

برچسب‌ها: پرندگان

نظر شما: