سهره
سهره
سهره طلایی، گونهی غالب در نگارگری( Cardueliscarduelis )یا سیره، از خانوادهی سهرهییان (fringillidae). پرندگانی کوچک، با منقار سخت، دانهخوار و اجتماعی هستند و صدای زیبایی دارند. بیشتر در مناطق جنگلی تولید مثل کرده و پروازی موجی شکل دارند. این پرنده چهارده سانتیمتر طول دارد و با رنگآمیزی زیبا دیده میشود و به واسطهی رنگ قرمز روشن و سیاه و سفید سر، رگههای زرد در بالهای سیاهرنگ و دمگاه سفید که در پرواز بهخوبی دیده میشود شناخته میشود. زیرگونهای از این پرنده که در شرق ایران یافت میشود (سهرهی طلایی سرخاکستری، تصویر این پرنده به وفور در نگارگری ایرانی به وفور دیده میشود) فاقد سیاهی و سفیدی در سر است و تنها صورتش قرمز است و بقیهی روتنه و گلویش یکدست و به رنگ نخودی خاکستری است. همچنین منقارش کمرنگ، کشیدهتر و سنگینتر از سایر سهرههای طلایی است.
باز برآمد به کوه رایت ابر بهار/ سیل فرو ریخت سنگ از زبر کوهسار// باز به جوش آمدند مرغان از هر کنار/ فاخته و بوالملیح صلصل و کبک و هزار
/طوطی و طاووس و بط، سیره و سرخاب و سار <قاآنی>
این پرنده در باغها، پارکها، کشتزارها، بوتهزار و درههای کشتزارها و مناطق باز، علفزارها و اراضی مخروبه دیده میشود و در درختان آشیانه میسازد. در ایران، در زمستانها فراوان است و به تعداد فراوان نیز تولید مثل میکند.[۱]
در نگارگری ایرانی و بهطور اخص نقاشی گل و مرغ، این پرنده در کنار بلبل بیشترین تکرار و بسامد را دارد و تقریباً نقشی نیست که از آن خالی نباشد، اما در ادبیات، چندان نامی از این پرنده دیده نمیشود. با توجه به تکرار نام «بلبل» و «قمری» به وفور و در کنار هم و صفت صدای خوش این دو پرنده، این شک در ذهن بیدار میشود که شاید در گذشته به این پرنده قمری میگفتهاند و در دورههای متأخر، نام قمری به پرندهی دیگری (ن ک قمری در همین مجموعه) داده شده که صدای چندان خوشی هم ندارد و شباهتش با سهره در وجود رنگ سرخ در سر آن است. البته این احتمال جای بررسی و شک و شبههی فراوان دارد. در لغتنامهی دهخدا لاسکوی(Lāskavī) را به احتمال با سهره یکی دانسته است: «ظاهراً سیره یا مرغ کوچک دیگری است و یا پرندهی کوچکی که امروز «سِسک» نامیده میشود. دکتر معین گویند: بعضی این کلمه را به معنی لحنی از الحان موسیقی گمان بردهاند، ولی من شاهدی برای آن نیافتم و بیت ذیل منوچهری، ظاهراً منشأ این غلط است.
خول طنبوره تو گویی زند و لاسکوی/ از درختی به درختی شود و گوید آه <منوچهری>
لاسکوی مثل طنبوره، مفعول زدن نیست بلکه مبتدای جملهٔ بعد است، معطوف به «خول» و فاعل شدن.[۲]
دکتر مکری در فرهنگ نامهای پرندگان مینویسند: سیره (sera یا sira) در لهجات کردی، در فارسی نیز آنرا سیره خوانند. مرغ کوچک خوشآوازی است شبیه به بلبل به رنگ آمیخته به سبز دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است.
نام دیگر این پرنده در لهجهی کرمانجی مکری زره بلبل (Zerabebel) است.[۳]
[۱]-منصوری، جمشید. راهنمای صحرایی پرندگان ایران، تهران: نشر ذهنآویز ۱۳۷۹، ص ۳۸۷-۳۸۸.
[۲]-لغتنامهی دهخدا نقل از برهان، ذیل لاسکوی.
[۳]- مکری، محمد. فرهنگ نامهای پرندگان در لهجههای غرب ایران (لهجه کردی) و تطبیق آنها با نامهای فارسی و لهجههای دیگر محلی ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص ۸۴.
برگرفته از کاتالوگ نمایشگاه سیمرغ، مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، ۱۳۹۱.