دارکوب

دارکوب(Dendrocopos minor)از خانواده‌ی(Picidae). پرندگانی هستند درخت‌زی با منقاری قوی و نوک‌تیز که با آن تنه‌ی درختان را سوراخ می‌کنند. بال آن‌ها خیلی دراز است. پاهایی قوی دارند که دو انگشت آن در جلو و دو انگشت آن در عقب قرار دارد. دم آنها محکم است و هنگام بالا رفتن از درخت، از آن به‌عنوان تکیه‌گاه استفاده می‌کنند. این پرندگان تک‌زی هستند و نر و مادهٔ آنها معمولاً هم‌شکل نیست و بیشتر نرها روی سرشان یک قسمت قرمز رنگ دارند. دارکوب‌ها پروازی پرتوان و موجی دارند و در سوراخ‌هایی که در تنه‌ی درخت‌ها ایجاد می‌کنند زندگی می‌کنند.[۱] تنها وسیله‌ای که می‌توانند برای خانه‌سازی به‌کار برند، منقار است، بنا بر این کار لانه‌سازی هفته‌ها به طول می‌انجامد.[۲]

دکتر مکری در کتاب فرهنگ نام‌های پرندگان، دارکوب را ذیل دارتَقینه شرح می‌دهد:

«(دارتقینه = دارکوب.) نام دیگر این پرنده در لهجه‌ی کرمانی مکری دارَسْمَه است. جزء اول این نام‌ها «دار» به معنی درخت است و جزء دوم «تقنه» و «تقینه»، به معنی با منقار روی چیزی زدن برای سوراخ کردن؛ و نیز «دارسمه» مرکب از «دار» و «سمه» است «سمه» بمعنی سوراخ کردن به‌وسیله‌ی چیز تیز است.[۳]

در دواوین شعری و کتب دیگر نامی از دارکوب نیافتیم، شاید به نام دیگری معروف بوده و یا شاید برای شاعران چندان جذابیتی نداشته است؛ اما از چشم نگارگران قلمدان‌ساز و طراحان قالی دور نمانده است. در این قلمدان نقش دو پرنده دیده می‌شود که هر دو کاکل، زیر تنه‌ی نخودی رنگ، منقار دراز، گردن کوتاه و پر و بال رنگی دارند.

با این مشخصات این دو پرنده به احتمال زیاد از خانواده‌ی دارکوب ها هستند. در قالی کاشان متعلق به موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک نیز تصویر دو دارکوب با رنگ غیرمتعارف سرخ به قرینهٔ هم دیده می‌شود.

در میان معاصرین شیون فومنی در شعری با نام «روستای آدمی» تصویری از دارکوب دارد:

«یکریز می کوبد.

چه می‌سراید

این دارکوب پیر؟

در گاوچرِ غروب

نگاهش

          مادیانی یله است

                              پنداری.

توکای جوان امّا

چنین نمی انگارد.

با سرودش

سازها شهری شده‌اند،

سوزها جهانی.

آه ...

روستای آدمی

روستای بزرگ تر از قصّه های بومی

قصّه های بومی زمین».<شیون فومنی>


[۱]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمه‌ی محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۷، ص ۲۱۵.

[۲]- مور، لئونارد. دایره‌المعارف طبیعت. مترجم بهروز باصری.تهران: انتشارات مجله‌ی علم و زندگی، ۱۳۶۰، ص ۲۳.

[۳]- مکری، محمد. فرهنگ نام‌های پرندگان در لهجه‌های غرب ایران (لهجه کردی) و تطبیق آنها با نام‌های فارسی و لهجه‌های دیگر محلی ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص ۶۷.

برچسب‌ها: پرندگان

نظر شما: