زغن

زغن

زغن چهره‌ای دوگانه دارد، برخی از منابع آن‌را نوعی باز می‌دانند و بعضی آن‌را پرند‌ه‌ای شبیه به کلاغ شمرده‌اند، اما به شهادت بیشتر منابع، زغن پرنده‌ای است از راسته‌ی شکاریان روزانه از رسته‌ی بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط‌‌ القامه و بسیار متهور و چابک و تندحمله و قوی و خونخوار است. دم وی دو شاخ است. او همه‌ی پستانداران کوچک، مخصوصاً جوندگان را شکار می‌کند، موش‌گیر، غلیواج، پرآذران، خاد، جنگلدهی، جنگلدجی، کورکور.[۱]

نویسنده‌ی برهان قاطع چنین می‌نویسد: گوشت‌ربا و غلیواج باشد، گویند شش ماه نر و شش ماه ماده است و بعضی گویند، یکسان نر و یکسان ماده می‌باشد و بعضی گفته‌اند که زغن، گنجشک سیاه است.

در لغت فرس اسدی او با «خاد» یا «مرغ گوشت‌ربای» یکی دانسته شده و شعر رودکی شاهد آن است:

جمله صید این جهانیم ای پسر/ ما چو صعوه مرگ بر سان زغن <رودکی>

طوسی در عجایب‌المخلوقات، زغن را پرنده‌ای شبیه به کلاغ می‌شمرد:

«زغن را حداة گویند، مردارخوار[۲] است. کلاغ با زغن دشمنی دارد و تخمش را بجای بیضه‌ی او نهد. تخم زغن را اگر عوض کنند، موقعی که بچه بیرون بیاید و ببیند که بچه‌ی خودش نیست، غریو کند و دیگر زغن‌ها را جمع کند و ماده‌ی وی را بکشند. زغن مرغی است خسیس، تخم وی سپید باشد و برخلاف تخم کلاغ که پیسه بود».[۳]

«چون زغن بیمار شود سرگین بخورد، به ‌شود، و اگر چیزی سرخ ببیند برباید، پندارد که گوشت است».[۴]

دکتر معین، «زغن» را همان «کرکور» (Milvus migrans) می‌داند. مشخصات یک گونه از آن (کورکور حنایی) چنین است:

 نشانه‌های تشخیص این پرنده عبارت است از دم دراز شکاف‌دار و بلوطی رنگ، بال‌های باریک و کاملاً زاویه‌دار با لکه‌های بزرگ نسبتاً سفید در سطح زیرین، شاهپرهای نخستین سیاه رنگ، سطح پشتی قهوه‌ای مایل به قرمز (با پرهایی که حاشیهٔ کمرنگ دارند)، سطح شکمی خرمایی رنگ با رگه‌های تیره و سر تقریباً سفید و رگه‌رگه، پرنده‌ی نابالغ کمرنگ‌تر و سرش مایل به قهوه‌ای است. این پرنده مانند «سارگپه» (نوعی باز) به راحتی و بدون تلاش، اوج‌گیری می‌کند. ولی طرح بدنش در این حالت با آن پرنده کاملاً متفاوت است و در پرواز عادی خیلی سبک‌بال‌تر از «سارگپه» می‌باشد. کورکور به خوردن لاشه تمایل نشان می‌دهد، ولی از پستانداران (تا اندازه‌ی خرگوش) و پرندگان کوچک نیز تغذیه می‌کند. معمولاً در تپه‌های پردرخت ولی گاهی نیز در زمین‌های کم‌ارتفاع و فضاهای باز با درخت‌های پراکنده دیده می‌شود. آشیانه‌اش را روی درخت و گاهی در لانه‌ی متروک «کلاغ‌ها» می‌سازد.[۵]

زغن بر خلاف هما در ادبیات فارسی به شومی مشهور است:

دولت از مرغ همایون طلب و سایه‌ی او/ زانکه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود <حافظ>

همچنین مَثَل انسان‌های بی‌ارزش است، به‌ویژه شکارش در قیاس با شکار باز و صدای خاصش که به صدای اسب ماننده است با شیرین‌سخنی طوطی:

همای گو مفکن سایهٔ‌ی شرف هرگز/ در‌آن دیار که طوطی کم از زغن باشد <حافظ>
در زغن هرگز نباشد فرّ اسب راهوار گرچه‌باشد‌چون‌صهیل اسب آواز زغن <منوچهری>

غلیواژ را با کبوتر چه کار به باز ملک درخور است این شکار <شرف‌نامهٔ نظامی>

کسی که قصد ز عالم به خواب و خور داردا/ گر چه چهره‌ش خوب است، طبع خر دارد

به خر شمارش، مشمارش ای بصیر، بصیراگرچه او به‌سر اندر چو تو بصر دارد

نه هرچه با پر باشد ز مرغ باز بود/ که موش‌خوار و غلیواژ نیز پر دارد <ناصرخسرو>


[۱]- معین، محمد. فرهنگ فارسی. تهران: منشأ دانش، ۱۳۸۸، ذیل زغن.

[۲]- مرده مردار نه ای چون زغن

زاغ شو و پای به خون در مزن<نظامی>

[۳]- محمد بن محمود طوسی. عجایب‌المخلوقات. به کوشش منوچهر ستوده. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵، ص ۵۱۹.

[۴]- زکریا بن محمد قزوینی. عجایب‌المخلوقات. به اهتمام بابو منوهر لال. لکنهو: بی‌نا، ۱۳۳۱، ص ۴۳۱.

[۵]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمهٔ محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۷، ص ۸۷و۷۷.

برچسب‌ها: پرندگان

اشیاء پیشنهادی

خواص سوره‌ها و آیه‌های قرآن

خواص قرآن

  • دوره تاریخی: قاجاریه
  • حسین‌بن یحیی ازغندی

نظر شما: