مرغابی
مرغابی
خانوادهی(Anatidae) پرندگانی هستند آبزی با گردنی دراز، بالهای نسبتاً باریک و نوک تیز و دم کوتاه، پاهای آنها کوتاه و سهانگشت جلویی آن پردهدار است.[۱] منقارشان تخت است با کنارههای مضرس، که مانند صافی عمل میکنند. معمولاً خارج از فصل زاد و ولد بطور دسته جمعی دیده میشوند. اکثراً آشیانه سادهای پوشیده از کرک پر روی زمین و در بین گیاهان انبوه میسازند. جوجههای آنها پوشیده ازکرک پر است و چند ساعت پس از خروج از تخم میتواند راه برود و شنا کند. غذاهای آنها بسیار متنوع و شامل گیاهان و جانوران آبزی است. بعضی از آنها روی زمین میچرخند یا از دانههای غلات تغذیه میکنند. این خانواده شامل غازها، قوها، اردکهای غازنما، اردکهای آبچر، اردکهای غواص، اردکهای ماهیخوار، اردک سفید و خوتکای هندی است.[۲]
نوعی مرغابی بنام سرسوز (سرسبز) وجود دارد. مادهی این نوع مرغابی را بورچین گویند که سر آن قهوهای و بر روی بالهای آن لکههای سبز و بنفش و قرمز دیده میشود و سر آن نسبت به نر آن مختصری باریکتر و کوچکتر است. تخم بورچین از تخم مرغ خانگی مختصری بزرگتر و رنگ آن تقریباً آسمانی روشن است و خوردن آن چندان مطبوع نیست. این پرنده بیشتر در سبزهزارها و جویبارها و نیزارها و جاهایی که مختصری مرطوب باشد تخم مینهد.
طرز شکار بورچین و سرسوز و بعضی دیگر از انواع مرغابیها در کردستان هم بوسیلهی تفنگ و هم بوسیلهی ریسمان و نخود است و آن چناناست که شکارچیان و روستاییان مقدای نخود در آب خیسانده و از هر یک ریسمان باریکی را که متصل به ریسمان محکمتری است میگذرانند. شب نخودها را بوسیلهی ریسمانها گرد استخر یا در کنار رودخانه در فاصلهٔ کم میآویزند، بطوریکه نخود در آب و ته ریسمان بوسیلهٔ میخی در ساحل به زمین محکم کوبیده شود، مرغابیها برای خوردن و بلعیدن شب خود را به آنها رسانده و آنها را میبلعند. نخود در میان گلوی مرغابیها مانده و نمیتوانند به کلّی آنرا پایین برند، زیر ریسمان مانع است و از طرف دیگر نمیتوانند آنها را برگردانند زیرا گلوی آنها زخم میشود و این عمل برای آنها دردناک و ممتنع است. مرغابیها دیگر این مرغابیها را مشغول خوردن میبینند نزدیک آمده و به همین بلیه دچار میشوند. صبح شکارچی همهی آنها را گرفته و بدین وسیلهی عدهی زیادی مرغابی زنده بدست میآورد.
این مرغابی غالباً در دریاچهها و استخرها و نیزارها زندگی میکند.[۳]
طوسی در عجایبالمخلوقات، بط را اینچنین توصیف میکند: بط مرغی است سنگین، عاجز، صیاد آنرا به آسانی میگیرد و در چنگ باز به آسانی جان میدهد.[۴] صیادی حکایت میکرد و میگفت: صد مرغ آبی را به حیلهای گرفتم، بدین طریق که کدوی بزرگ در آب افکندم کدو در روی آب شناور بود، مرغ آبی کدو را میدید، پس از مدتی با کدو انس گرفت، آنگاه کدو را گرفتم و زیر آن را سوراخ کردم و سرم را در کدو کردم. جای دو چشم را نیز سوراخ کردم و از سوراخها نگاه میکردم. همین طور در آب میرفتم و مرغی را میگرفتم و بالهای وی را میشکستم و بر اب میافکند.[۵] (در جزیرهی سیلان هم امروز همین گونه صید مرغابی میکنند*)
مرغابی در اصطلاح اهل تصوف: مرد روحانی، اهل معنی.
دعوی مرغابیای کردهست جان/ کی ز توفان بلا دارد فغان <مولوی>
شعرا، بط را بخاطر اینکه پیوسته در آب شنا میکند به صورت فردی بسیار تمیز و وسواسی تصویر میکنند:[۶]
بط به صد پاکی برون آمد ز آب/ در میان جمع با خیرالثیاب <مولوی>
گونه بط سپید جامه به صابون زده است/ کبک دری ساقها در قدح خون زده است <منوچهری>
[۱]- چنگ بازانست گویی شاخک شاهسپرم/ پای بطانست گویی برگ بر شاخ چنار <منوچهری>
ساقش به مثل چو ساعد حورا/ پایش به مثل چو پای مرغابی <رودکی>
[۲]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمهی محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۷، ص ۴۶.
[۳]- مکری، محمد. فرهنگ نامهای پرندگان در لهجههای غرب ایران (لهجه کردی) و تطبیق آنها با نامهای فارسی و لهجههای دیگر محلی ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص ۸۲و۸۱.
[۴]- باز به بط گفت که صحرا خوشست/ گفت شبت خوش که مرا جا خوشست<نظامی>
[۵]- محمد بن محمود طوسی. عجایبالمخلوقات. به کوشش منوچهر ستوده. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵، ص۵۲۷.
*- پاورقی همان صفحه.
[۶]- گوهرین، صادق. فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی جمالالدین محمد بن محمدحسین بلخی. تهران: زوار، ۱۳۸۱، ص ۱۶۳.