اسطوخودوس

اسطوخودوس (اُسطوخُدّوسْ)

Lavandula angustifolia

نام‌های دیگر: اسطوقُدوس/ شاه‌­اِسپَرغَم رومی/ شاه‌­اِسپَرم رومی/ شاهِسفَرهَم/ شاهِسفَرغَم/ سنبل‌­­رومی/ مُمسِک­‌الارواح/ موقـف­‌الارواح/ موافق‌الارواح/ ناردین/ کِشَه/ ضَرم/ ضُرم/ غـَرَف/ خُزامی.

ـ نام انگلیسی: cast me down,french lavender

تیرۀ Labiatae (تیرۀ نعناعیان)

اسطوخدوس

این جنس در ایران دو گونه گیاه چندسالۀ خَشَبی به نام­های L. stricta و L. sublepidota دارد که در مناطق جنوبی ایران، جنوب عربستان و شمال آفریقا می‌­رویند. گونۀ sublepidota L. انحصاری ایران است.

تا دهـد باغ و راغ را هـر سال

به رَبیـع و خَـریف زینت حور

زلف شاهِسفَرَغْم و روی سمن

چـشم بـادام و دیـدۀ انگــور <مسعود سعد سلمان>

این نام از «اِستوخَس» رومی گرفته شده است و الفـرازی می­گوید: به سِندی «دَهار» نام دارد.[1​​​] نـباتی ­است که بر سر او شاخه­‌های بزرگ است همچنانکه بر سر دانۀ جو باشد و برگ او از برگ جو درازتر باشد و اندر وی شاخه­‌ها اغبر بود یعنی خاک‌­رنگ همچنان‌که در افتیمون و رنگ او به سرخی میل دارد و ابن ­ماسویه گوید او را تخمی است و او را چون به دست بمالند بوی کافور دهد، طعم او تلخ و تیز است.

اسطوخدوس

[2] طبیعت آن گرم است در درجۀ اوّل و خشک است در درجۀ دوّم و بهترین آن بود که تازه بود و لون آن به سبزی مایل بود و در طعم وی تلخی و حراقت بود و منفعت وی آن است که دماغ را از اخلاط پاک کند و صرع را نافع بود و سدّه بگشاید و مرض‌­های عصبانی را سودمند بود و مرۀ سوداء و بلغم لزج براند و محلّل و مفتّح بود و طبیخ وی مسهل خلط سودائی بود خاصه از سر و مفرّح و مقوّی دل بود و مقوّی جمیع اعضاء باطن و همۀ بدن است و در تقویت دل و تزکیۀ فکر به غایت­‌ است و شربتی از وی مقدار سه درم بود و معده و احشاء را از اخلاط بد پاک کند و مَغَص را نافع آید و جهت زهری که خورده باشند و گزندگی جانوران سودمند بود و اگر طبیخ وی بر مفاصل ضماد کنند درد ساکن گرداند. وی مضرّ است به شش و غثیان و کرب آورد و صاحب منهاج گوید مصلح وی حماما است و صاحب تقویم گوید مصلح وی صمغ و یا کتیرا است.[3] این گیاه عطری خوشایند و طعم تلخی دارد و محتوی اسانس روغنی تا سه درصد (دارای لینالی لاستات، ژرانیول و بورنئول) و همچنین دوازده درصد تانن است. اسطوخودوس عسل‌­دهندۀ بسیار خوبی است.[4]

اسطوخدوس در کتاب قانون: دارای پرزهای باریک و سرخ‌رنگ که به پرز خوشهٔ جو شبیه است. ترکیبش از گوهر خاکی سرد و آتشین و لطیف است. گدازنده و لطافت‌بخش است و اندک قبوضیتی دارد که بدن و درون را توان می‌دهد و از عفونت جلوگیری می‌کند. لازم است کسانی که ضعف اعصاب دارند بر این دارو مداومت کنند.[5]


[1] بیرونی، ابو ریحان محمد بن احمد. الصیدنه فی الطبّ. مترجم باقر مظفّرزاده. تهران، فرهنگستان زبان فارسی، ۱۳۸۳

[2] الجرجانی، سید اسماعیل بن الحسن بن محمد الحسینی. ذخیرهٔ خوارزمشاهی. به کوشش سعیدی سیرجانی. تهران: بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۵، چاپ عکسی

[3] انصاری شیرازی، علی بن حسین. اختیارات بدیعی. تصحیح محمدتقی میر. تهران: پخش رازی، ۱۳۷۱

[4] ولاگ، ژان و ژیری استودولا. گیاهان دارویی ( روش‌های کشت، برداشت و شرح مصوّر رنگی ۲۵۶ گیاه). ترجمهٔ ساعد زمان. تهران: ققنوس، ۱۳۸۲

[5] ابوعلی سینا، حسین بن عبدالله. قانون در طب. تالیف فتح‌الله بن فخرالدین شیرازی. تهران: موسسه تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، ‎۱۳۸۶

برگرفته از کاتالوگ نمایشگاه شفاخانه، موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، 1392

برچسب‌ها: تهران، قاجاریه

نظر شما: