داستان جبرئیل و پیامبر
بدانکه ملایکه مجموعند و اجناس [یعنی چند دسته و چند گونه]، بعضی حفظه سماوات یاقوت و شوکت با آتش، که رجم شیطان کنند و بعضی از بهر عذاب و بعضی از بهر رحمت و هریکی را [جایی]؛ جبرئیل به سدره المنتهی و اسرافیل زیر عرش. و جبرائیل، اسرافیل را از بالای خویش چون ستاره بیند از دوری.و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت روزی جبرئیل پیش من حاضر بود بترسید و کوچک [شد؟]و میکاهید چندانکه عدسی!پرسیدم که ترا چه شد؟ گفت اسرافیل نزول کرد .