گزارش کروشینسکی در کتابخانه ملی ملک، قدیمترین نسخه این اثر ارزشمند است
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، نشست تخصصی «کروشینسکی و مطالعات صفوی؛ با نگاهی به نسخههای خطی سفرنامه کروشینسکی در کتابخانه و موزه ملی ملک»، عصر روز شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ خورشیدی دردر تالار محققان بزرگترین موقوفه فرهنگی ایران برگزار شد. در این نشست، دکتر محسن جعفری مذهب، پژوهشگر تاریخ ایران و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی و علیرضا دولتشاهی پژوهشگر فرهنگ و تاریخ لهستان سخنرانی کردند.
نشست تخصصی «کروشینسکی و مطالعات صفوی؛ با نگاهی به نسخههای خطی سفرنامه کروشینسکی در کتابخانه و موزه ملی ملک» بیان شد
گزارش کروشینسکی در کتابخانه ملی ملک، قدیمترین نسخه این اثر ارزشمند است
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، نشست تخصصی «کروشینسکی و مطالعات صفوی؛ با نگاهی به نسخههای خطی سفرنامه کروشینسکی در کتابخانه و موزه ملی ملک»، عصر روز شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ خورشیدی دردر تالار محققان بزرگترین موقوفه فرهنگی ایران برگزار شد. در این نشست، دکتر محسن جعفری مذهب، پژوهشگر تاریخ ایران و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی و علیرضا دولتشاهی پژوهشگر فرهنگ و تاریخ لهستان سخنرانی کردند.
پرآوازهترین شهروند لهستانی که به ایران آمد و دراینباره نوشت
علیرضا دولتشاهی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ لهستان در آغاز این نشست گفت: امسال بر اساس گاهشماری مسیحی، یعنی سال ۲۰۱۵، با سیصد و چهل سالگی تادئوش کروشینسکی روحانی و پزشک لهستانی برابر است. به این مناسبت قرار بود در ماه مه و همزمان با رویداد زایش او مراسمی برگزار شود که بنابر دلایلی این کار تا امروز به تاخیر افتاد.
وی افزود: گروهی را که در سال ۱۶۰۴ میلادی توسط پاپ کلمنت هشتم به ایران اعزام شدند، میتوان نخستین میسیونرهای لهستانی دانست که برای تبلیغ دین مسیح به ایران آمدند. این میسیونرها از گروه کرملیهای پابرهنه بودند. اما بر اساس اسناد یسوعیها، در میان سالهای ۱۶۲۷ تا ۱۷۲۳ میلادی، ۱۱۴ میسیونر یسوعی یا ژوزوئیت لهستانی در ایران به سرمیبردهاند. در سال ۱۶۴۶ نخستین مرکز مسیونری لهستانی در اصفهان با هزینه همسر پادشاه لهستان لادیسلاس چهارم ایجاد میشود. اما از میان همه لهستانیانی که در عصر صفویه به ایران آمدند، در ایران زیستند، درباره ایران قلم زدند و در خاک ایران خفتند، یوداش تادئوش کروشینسکی بیشک پرآوازهترین آنان است. از اسناد شخصی او چنین برمیآید که گذشته از زبانهای لهستانی و لاتین، او به 9 زبان شرقی از جمله ارمنی ادبی، روسی و فرانسوی نیز آشنا بوده و تسلط داشته است. این کشیش- پزشک ژوزئیت، که گاه حتی نامی از وی در میان نیست و تنها با عنوان یک سیاح فرنگی یاد میشود، در ایران با خوانشهای گوناگونی از ناماش نامدار است.
نسخهای از گزارش کروشینسکی درباره سقوط اصفهان عصر صفوی
این پژوهشگر فرهنگ و تاریخ لهستان با اشاره به نسخههای موجود از شناختهترین اثر کروشینسکی در ایران در مجموعه نسخههای خطی موجود در کتابخانه ملی ملک، که به اشتباه با عنوان سفرنامه نامدار شده است، خاطرنشان کرد: کروشینسکی در سال ۱۷۴۸ میلادی همه دستنویسهای خود را به کتابخانه زاوُیسکی در ورشو اهدا کرد. این کتابخانه در حقیقت نخستین کتابخانه عمومی در لهستان و بزرگترین کتابخانه در آن کشور به شمار میآید. همچنین یکی از قدیمترین کتابخانههای عمومی در اروپا است؛ کتابخانهای که سرگذشتی جالب دارد. هرچند بیان آن در چهارچوب نشست امروز نمیگنجد اما نمیتوانم از اشاره به آن خودداری کنم. این کتابخانه در طول حیات خود بارها به تاراج نیروهای اشغالگر روسی و یک بار هم در جنگ دوم جهانی به تارج نیروهای آلمانی رفته است. موجودی آن کتابخانه، در دو کشور روسیه و آلمان، مدتها بخشی از کتابخانههای آن دو کشور را تشکیل میداد. از این سرگذشت آنچه به بحث امروز ما مربوط میشود، نسخهای از گزارش کروشینسکی درباره سقوط اصفهان در میان اسنادی است که پس از شکست روسیه از جمهوری دوم لهستان و بنابر پیمان ریگا در سال ۱۹۲۰ به لهستان عودت داده شده است.
به گفته دولتشاهی، کروشینسکی سرانجام در ۲۲ اگوست ۱۷۵۷ در شهری در جنوب شرقی لهستان درگذشت.
وی گفت: پانزده سال بعد، یعنی در سال ۱۷۲۲ میلادی رژیم پادشاهی در لهستان سقوط کرد؛ رویدادی که در سنت تاریخنگاری لهستانی به تجزیه اول نامدار است. این رخداد در حدود دو دهه به سه تجزیه لهستان انجامید و در فرجام، به حذف نام لهستان به عنوان یک واحد سیاسی مستقل از نقشه جغرافیا انجامید.
قدیمترین نسخه گزارش کروشینسکی در کتابخانه ملی ملک
دولتشاهی با اشاره به وجود دو روایت از گزارش کروشینسکی و با یادآوری این نکته که هر دو گزارش به زبان فارسی ترجمه شدهاند، به بیان سیر تدوین، نگارش و ترجمه این دو روایت از گزارش کروشینسکی پرداخت. او سپس نسخههای خطی موجود در کتابخانه ملی ملک از این سند تاریخی را معرفی کرد.
این پژوهشگر فرهنگ و تاریخی لهستان افزود: با مراجعه به فهرستگان نسخههای خطی فارسی که به نام دنا معروف است، درمییابیم این گزارش با نامهای بصیرتنامه یا عبرتنامه در کتابخانههای ایران دارای ۲۰ نسخه است. اما مشکلی که این فهرستگان دارد درباره نسخه شماره ۹/۱۴۸۲ کتابخانه ملی ملک است. این نسخه در دنا، بیتا آمده اما اگر به برگ آخر نسخه نگاه کنیم یا حتی به فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی ملک نگاهی حتی سرسری بیندازیم، درمییابیم که این نسخه، تاریخ ۱۲۶۸ قمری را بر خود دارد. با توجه به تاریخ دیگر نسخه، آن را میتوان قدیمترین نسخه شناخته شده این گزارش در ایران دانست.
وی در ادامه، افتادگیهایی که این نسخه دارد را نیز مورد توجه قرار داد: این نسخه با چند رساله دیگر متنهاییاند که به مجموعهای متعلق به مسیو ریشارد تعلق داشته و بعدها از فرزند او خریداری و رسالات دیگری به آن افزوده شده است. همچنین صحافی آن نیز تعویض شده است.
او افزود: همه بازنشرها و تصحیاتی که از این اثر در ایران از زمان ترجمه آن به فرمان عباس میرزا تا امروز در دسترس است، همه یک ترجمه واحد به قلم عبدالرزاق ابن نجفقلی مفتون دنبلی دارد. این ترجمه همان گزارش اصلی و روایت اولی به شمار میآید که کروشینسکی به زبان لاتین نگاشته است. روایت دوم این گزارش که با افزودههایی از ژان آنتونیو دوسرسو است، در دو جلد دردر سال ۱۷۲۸ در لاهه به زبان فرانسوی و به همت ولیالله شادان در سال ۱۳۶۴ خورشیدی در تهران منتشر شده است.
دولتشاهی در پایان سخنان خود گفت: با توجه به ترجمههای موجود به نظر میرسد ترجمه دیگر اگر نه از اصل لاتین که دستکم از ترجمه ترکی یا فرانسوی گزارش کروشینسکی برای ما لازم است. این در حالی است که هنوز لهستانیان شانس خواندن هیچکدام از آثار این کشیش هممیهن خویش را که نزدیک به بیست و شش سال در ایران زندگی کرده است، به زبان لهستانی ندارند؛ حتی رساله نه چندان جدی او درباره شیوه درستِ تهیه کردن قهوه عربی را.
روایتی دگرگونه از سقوط اصفهان صفوی
دکتر محسن جعفری مذهب، پژوهشگر تاریخ ایران و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در جایگاه دومین سخنران نشست تخصصی «کروشینسکی و مطالعات صفوی؛ با نگاهی به نسخههای خطی سفرنامه کروشینسکی در کتابخانه و موزه ملی ملک» گفت:من نمیتوانم نگاهی که جناب دولتشاهی به لهستان، کروشینسکی و نسخههای خطی کتاب کروشینسکی در کتابخانه ملی ملک دارند را داشته باشم. از نظر من کتاب کروشینسکی بخشی از پازل منابع سقوط صفویه است.
وی افزود: سیصد سال پیش، در گاهشماری هجری ۱۱۳۵ هجری قمری، دو اتفاق مهم به صورت همزمان در ایران رخ داد. افغانها اصفهان را فتح و قوای پترکبیر رشت را اشغال کردند. این دو اتفاق همزمان تبعاتی داشت؛ به طور مثال سفیر ایران از پتر خواست که در صورت کمک برای بازپسگیری اصفهان، دولت ایران، ایالتهای دربند، شیروان (باکو)، گیلان، مازندران و استرآباد را به روسها واگذار میکند.
به گفته این پژوهشگر تاریخ ایران، همین امر باعث برخی ادعاهای روسها در دورههای دیگردرباره این بخش از ایرانشد.
جعفریمذهب تاکید کرد: پترکبیر با استفاده از ضعف دولت صفویه از آستراخان حرکت کرد و با بیانیهای به زبانهای فارسی، ترکی عثمانی و تاتاری اعلام کرد «برادر تاجدار ما در ایران نتوانست شورشهای جنوب قفقاز را کنترل کند و لذا خودمان وارد میشویم».
او در بخشی دیگر از سخنان خود افزود:برای مورخان مرکزگرای ما، سقوط اصفهان از سقوط رشت مهمتر بود که البته در ابتدا درست به نظر میرسید. تاریخنگاران ما در نیمه دوم سده دوازدهم و حتی در نیمه نخست سده سیزدهم هجری، پس از سقوط صفویه تا مرگ عباس میرزا، اما به آن اندازه که به افغانان، به دعواهای نادر و تهماسب دوم، نادر و مساله مذهب جعفری و عثمانیان، مدعیان حکومت صفوی، درگیری زندیان و قاجاریان، لطفعلی خان زند و آغا محمدخان و پسران فتحلی شاه قاجار پرداختهاند، به اشغال بخشهای شمالی کشور توجه نکرده و در واقع اصلا نگران آنجا نبودهاند. حتی نیروی دریایی و کارگاههای کشتیسازی نادرشاه در شمال نیز مورد توجه آنان قرار نگرفته است. پس از آن هم برای آن که به تشویش افکار عمومی و مخالفت با قراردادهای حکومتی و دشمنی با ولیعهد قانونی مورد حمایت قرارداد ترکمانچای متهم نشوند، به کلی مساله را به فراموشی سپردهاند.
نگاه مورخان ما به سقوط اصفهان باید تغییر یابد
عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی در پایان سخنان خود تصریح کرد:منابع سقوط صفویه اکثرا صفویاند و افغانان را بیگانه فرض میکنند؛ من میتوانم از همانجا جدایی افغانستان از ایران را فرض کنم. گزارش افغانی سقوط صفویه یا تهیه نشده یا نادیده گرفته شده است. شاهدان بیگانه هم اما به کروشینسکی محدود نیست. پطرس دی سرکیس گیلاننتز کشیش ارمنی که در رشت بود و وقایع سقوط را روزبهروز به روسها گزارش میداد نگاهی دورتر دارد که باید توجه کرد. جالب آن که مترجم گزارش های گیلاننتز، کتاب خود را که در رشت اشغالی تهیه شده است «سقوط اصفهان» نام نهاده است؛ یعنی سقوط اصفهان به دست یک قوم ایرانی را از اشغال رشت به دست بیگانه مهمتر میدانسته است. این نگاه عمومی مورخان ما تاکنون است که باید تصحیح شود. دورتر از او دمیتری کانتمیر است که به همراه پتر کبیر در لشکرکشی به ایران شرکت دارد و مترجم اعلامیه فارسی او است؛ گزارشهای او از سقوط صفویه نیز مورد توجه قرار نگرفته است. سفارتنامههای عثمانی هم باید مورد توجه قرار گیرد و سرآخر نقشه ابراهیم متفرقه که پیوست ترجمه کتاب کروشینسکی است، بسیار راهگشا به نظر میآید.