بهمن نامور مطلق: موزهها قامت تمدن ما را بلند میکنند
بلندی قامت تمدنها به اندازه متنهایی است که آن فرهنگ و تمدن ایجاد کرده است، به همین دلیل نگهداری میراث فرهنگی و آثار تاریخی در موزهها، ما را بلندقامت میکند زیرا قامت هر تمدنی به تجربههای او بستگی دارد.
در دومین نشست «موزه و گفتمانهای اجتماعی» در کتابخانه و موزه ملی ملک مطرح شد
بهمن نامور مطلق: موزهها قامت تمدن ما را بلند میکنند
بلندی قامت تمدنها به اندازه متنهایی است که آن فرهنگ و تمدن ایجاد کرده است، به همین دلیل نگهداری میراث فرهنگی و آثار تاریخی در موزهها، ما را بلندقامت میکند زیرا قامت هر تمدنی به تجربههای او بستگی دارد.
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، بهمن نامور مطلق در دومین نشست موزه و گفتمانهای اجتماعی در سخنرانی خود با موضوع «موزههای اسلامی از منظر بینامتنیت و ترامتنیت» با بیان این دیدگاه افزود: موزهها نقشی قابل توجه در شیوه متندار شدن انسان مدرن ایفا کردهاند. وقتی درباره موزه صحبت میکنیم از نظر نشانهشناسی با پدیدهای پیچیده روبهروییم که با دیگر متنها، هم به واسطه اشیایی که در آن جمع شده، هم به دلیل فضا و معماری، متفاوت است. ما در موزه با کلکسیونی از متنهای گوناگون روبهروییم که در یک ترکیب و مجموعه ویژه قرار دارد. این فضا تنها به نمایش آثار اختصاص پیدا نکرده است، که کارگاه، رستوران و ... نیز دارد. آنچه در موزه رخ میدهد این است که ما با یک وضعیت ویژه روبهروییم؛ متنهای همگون و اغلب ناهمگون که با هم در این مکان همنشین شدهاند.
نامور مطلق در این نشست که عصر دوشنبه با حضور اسماعیل بنیاردلان عضو هیات علمی دانشگاه هنر، بهمن نامور مطلق استاد دانشگاه و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و محمدرضا مریدی پژوهشگر و استاد دانشگاه در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد، خاطرنشان کرد: متنهایی که از نظر نشانهشناسی جانشین هم بودهاند، در موزه با یکدیگر همنشین میشوند؛ متنهایی که رابطه زمانی دارند در موزه با رابطه همزمانی پیدا کردهاند و اینها شکلهایی تازه از متن برای ما پدید میآورند. موزه امکان خوبی ایجاد میکند تا ما همه روابط کلاسیک را جابهجا ببینیم. موزه با شناسایی، انتخاب و نمایش آثار، یک متن از پیشمتنها را به ما نشان میدهد. در موزه با یک چینش از متنهایی روبهرو میشویم که پیشتر وجود داشتهاند؛ به همین دلیل میتوان گفت موزه دست به خلق نمیزند. ما با یک متن سیال سروکار داریم که در جای دیگری دیده نمیشوند. متن موزه باز است و چینشهای تازه معانی تازه در آن ایجاد میکند. اگر بخواهیم از اسطورهها صحبت کنیم میتوانیم سیمرغ و فرانکشتاین را در این زمینه مثال بزنیم؛ سیمرغ مجموعهای از عناصر ناهمگون است که تصویری همگن را ایجاد میکند. در موزه نیز شرایط به همین گونه است، اینجا کثرتی وجود دارد که متن پیوستار را پدید میآورد. هرچند اگر این متنها نتوانند به هم پیوند بخورند، حاصل کار موجودی شبیه فرانکشتاین خواهد بود که هیبتی هیولاوار دارد.
این استاد دانشگاه همچنین اشاره کرد اگر انسان ویژگی بینامتنی نداشت و نمیتوانست متنهای گذشته را بخواند، رفتار تکراری میشد: هیچ عذابی برای انسان بدتر از تکرار نیست. این ویژگی بیشمتنی است که موجب میشود انسان تاریخ داشته باشد. ما میتوانیم از متنهای گذشته استفاده کنیم و متنهای تازه بسازیم به همین دلیل است که ما تاریخ داریم و نیز موجوداتی تاریخمندیم.
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با اشاره به این نکته که بلندی قامت تمدنها به اندازه متنهایی است که آن فرهنگ و تمدن ایجاد کرده است، افزود: به همین دلیل است که نگهداشتن میراث فرهنگی و آثار تاریخی در موزهها، ما را بلندقامت میکند زیرا قامت هر تمدنی به تجربههای او بستگی دارد.
نامور مطلق همچنین درباره واژه گفتمان موزهای نیز بیان کرد: ما واژهای با عنوان گفتمان موزهای داریم که البته برای آن تعاریف بسیار وجود دارد. موزه افزون بر آن که متن بوده و متندار نیز است، فضایی گفتمانی دارد. موزه شکلی ویژه از دلالتپردازی را ایجاد میکند و معناپردازی آن با معناپردازی پدیدههای دیگر متفاوت است. به همین دلیل ما در اینجا با یک گفتمان مستقل روبهروییم که از دیگر گفتمانها متفاوت عمل میکند.
این منتقد حوزه هنر همچنین افزود: موزه با این که نقش بیشمتنی دارد، از نقشی پیرامتنی نیز بهرهمند است. پیرامتنها آستانههای ورودی به متن به شمار میآیند، به متن معنا داده و آن را تعریف میکنند و همچنین متن را از نامتن جدا میسازند. کار دیگر پیرامتنها این است که ما را اغوا کرده و به سمت متن بکشانند؛ همانند کاری که جلد یک کتاب برای جذب مخاطب میکند. موزه از اینرو پیرامتنی است که هر پدیده درون آن جای گیرد، ارزش هنری مییابد.
بهمن نامور مطلق در پایان خاطرنشان کرد: آن شیی که در موزه قرار دارد اگر از موزه بیرون باشد، ارزشی متفاوت خواهد داشت، اما باید به این نکته نیز اشاره کرد موزهها متنهایی بیطرف نیستند که تعریف کامل و بدون جهتگیری از تاریخ به ما ارایه دهند. موزهها نیز مانند هر متنی از ایدئولوژی بهره میبرند. آنها با ترکیبی که دارند ساختار ویژه روایی پدید میآورند که تاریخ را برای ما به شکلی که خود میخواهند، روایت میکنند و از آنجا که موزهها برساخته موزهداراناند، روایتی ویژه که ارایه میکنند، روایتی دستکاری شده است.
اسماعیل بنیاردلان استاد دانشگاه هنر نیز در این مراسم، در سخنرانی با موضوع «مواجهه معرفتشناختی با موزههای هنر اسلامی»، با اشاره به کتاب «شی چیست؟» اثر هایدگر افزود: هایدگر در رساله کوچک «شی چیست؟» که مقدمهای بر رساله او با عنوان «سرآغاز کار هنری» به شمار میآید، بحثی مطرح میکند. او درباره این موضوع پرسشی طرح میکند؛ «چگونه آثار هنری ما را به تفکر وامیدارند». منظور او از تفکر البته معانی مختلف دارد. یک معنای تفکر، اندیشیدن به معنای خاص کلمه است. آنچه که او تفکر مینامد رجوع به وجود است، آن چیزی که در حقیقت آدمی وجود دارد و حقیقت آدمی همان انس با وجود است.
وی ادامه داد: من از بحث هایدگر برای سخن خودم کمک میگیرم. هایدگر معتقد است آدمی عالمی دارد و در اینجا منظورش عوالم چهارگانه است که در فارسی ما آنها را چهار حضور مینامیم. اما عالم داشتن، خود به این معنا است که انسان مرگآگاه و ترسآگاه باشد. در این حالت است که به حقیقت متصل شده و خدایگان به او پیام میدهند.
این استاد دانشگاه افزود: شیای که در موزه قرار میگیرد و هنری دانسته میشود، در خود عالمی دارد؛ یعنی در آن زمین و آسمان و خدایگان حضور دارند، زیرا هنرمند به هنگام خلق اثر هنری در نسبتی با حقیقت قرار میگیرد که حضوری دارد و در آن حضور احوالاتی بر او میگذرد که این احالات در کارایی که انجام میدهد نیز ظاهر میشود. وقتی از شی هنری حرف میزنیم از نظر هایدگر سادهترین معنا برای آن شی این است؛ چیزی است که وجود دارد. شی نزد یونانیان به معنای جهان یا به معنای دقیقتر همان حضور است. پس کاری که هنرمند انجام میدهد این است؛ پرده از رخ اشیا برداشته و آن امر پنهانی را که در هر شی وجود دارد به ما نشان میدهد.
بنی اردلان با بیان این که در درجه نخست باید با عالَم هنرمند اشیایی که در موزه میبینیم ارتباط برقرار کنیم، خاطرنشان کرد: باید ببینیم او چه امری را در این شی نمایان کرده است. آثار هنری که در موزهها هستند نخستین وظیفهشان چنین است؛ ما را به دیدن عالمی برند که هنرمندان خلق کردهاند. وقتی از اشیا هنری صحبت میشود یکی از ویژگیهای این اشیا این است که چگونه آنها میتوانند کثرت را کنار گذاشته، به وحدت برسند.
دومین نشست «موزه و گفتمانهای اجتماعی» همچنین محمدرضا مریدی استاد دانشگاه درباره این موضوع که مخاطبان چرا به موزه میروند، سخن راند و ویژگیهای آماری و موقعیتهای طبقاتی و فرهنگی بازدیدکنندگان موزه در ایران را نقد و بررسی کرد.
سلسله نشستهای «موزه و گفتمانهای اجتماعی» در سه نوبت با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و پژوهشکده هنر دانشگاه هنر در سالن همایشهای کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار میشود. سومین و واپسین نشست در روز دوشنبه سوم خرداد 1395 خورشیدی تشکیل خواهد شد.