قصهگویی و عروسکسازی برای کودکان کار افغان
«بچهها فکر میکنید چند سال از دوستی ایرانیها و افغانیها میگذره؟». این پرسش ساده و کودکانه، آغاز همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و موزه عروسکهای ملل برای برگزاری کارگاه و ارایه آموزشهایی فرهنگی و هنری به کودکان کار افغان در موسسه خیریه اراتقای کیفیت زندگی ایرانیان (ایلیا) بود که با نگاهی نیکاندیشانه همزمان با رمضان۱۴۳۷ قمری و از واپسین روزهای خرداد ۱۳۹۵ خورشیدی شکل گرفته است.
هزار سال بعد؛ آشنایی زال و رودابه و آیین باستانی کابلستان و زابلستان، در شهر ری
قصهگویی و عروسکسازی برای کودکان کار افغان
«بچهها فکر میکنید چند سال از دوستی ایرانیها و افغانیها میگذره؟». این پرسش ساده و کودکانه، آغاز همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و موزه عروسکهای ملل برای برگزاری کارگاه و ارایه آموزشهایی فرهنگی و هنری به کودکان کار افغان در موسسه خیریه ارتقای کیفیت زندگی ایرانیان (ایلیا) بود که با نگاهی نیکاندیشانه همزمان با رمضان ۱۴۳۷ قمری و از واپسین روزهای خرداد ۱۳۹۵ خورشیدی شکل گرفته است.
به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، نخستین برنامه از طرح آموزشهای فرهنگی و هنری به کودکان کار افغان در موسسه ایلیا در شهر ری، دو بخش قصهگویی و عروسکسازی را دربرمیگرفت. «آشنایی زال و رودابه و زایش رستم در شاهنامه» در بخش قصهگویی برای کودکان روایت شد. پایان روایت با جشن و شادی همراه بود؛ آیینی که مردم کابلستان و زابلستان در کنار یکدیگر برگزار میکردند. بازنمایی و بازگویی آیینهای جشن، همه آن چیزی بود که کارشناسان و قصهگویان کتابخانه و موزه ملی ملک و موزه عروسکهای ملل به همراه گروهی از قصهگویان برای کودکان، در کنار یکدیگر با کودکان آزمودند. کارشناسان موزهای در جریان قصهگویی کوشیدند بخشی از کارکردهای موزه را در جامعه و نقش آن در همبستگی میان انسانها بیان کنند؛ عملکردی که در درک دوسویه انسانها از خود و دیگران و نیز بهبود سلامت جسم و روح و ایجاد آرامش فردی، تاثیری فراوان دارد. این قصه و عروسکها آنگونه که به کودکان گفته شد، در پی آن است پیام صلح و دوستی را به کودکان کار افغان برساند. قصه ما و آن کودکان، چنین فرجامی داشت و نکتههایی با این مضمون را دربرگرفته بود. آنچه در پی آمد احساسی بود که در نگاه این کودکان افغان جلوهگر شد؛ آمیختهای از شادی و خرسندی و غروری که در ملیت و هویت تاریخی ریشههای خود را میجست. پایان روایت اما با ساخت عروسکهای رودابه و رستم همراه شد. عروسکسازی اما برایشان، لحظههایی شادتر رقم زد. کودکان با پارچه و نخ بدون بهرهگیری از سوزن با کمک توضیحات کارشناسان، عروسک رودابه و رستم را ساختند. نامبردن از رودابه، به عنوان شاهزاده خانمی کابلی، برای کودکان اهمیتی فراوان داشت؛ آگاهی از این که شاهزاده خانم سرزمینشان مادر پهلوان اسطورهای ایران است، شوری در آنها برمیانگیخت. کودکان پس از پایان ساخت عروسک و گذاشتن تاج شاهزاده خانم و کلاهخود رستم، با شادی عروسکهای خود را به هم نشان میدادند؛ این شادی و شور، در واقع بازتابنده همان آیین اسطورهای و حماسی بود که مردم ایران و افغانستان پس از هزار سال، اینبار اما در تهران، بازآفریدند.
قصه کتابخانه و موزه ملی ملک با کودکان کار به ویژه گروههای چون کودکان کار افغان همچنان ادامه دارد ...
در ادامه میتوانید گزارش تصویری این کارگاه آموزشی را ببینید؛
طاعاتتون قبول باشه و خسته نباشید البته یک پیشنهاد بهتر نیست دوستانی که این کار را انجام دادنداز ایشان هم نام برده بشوند.
سپاس
فعالیت شما بسیار پسندیده و نیک است.به امید تفاهم های بیشتر و عمیق تر.پرتوان باشید