بادرَنگبوُیه Melissa officinalis
ـ بادرَنجبویَه، بادرَنجبوی، بادرنبویه، باذرنبویه، بادروم، بادرو، بادرَنگ، بالَنگو، وارَنگبو، بادرویه، بادرونه، تُرَنجان، تُرَنگان، بقلۀ اُترُجیّه، حشیشهالنّحل، مفرّحالقلب، مالیطانا، فَرَنجمُشک، فَرَنجمُسک، کَزوان.
ـ نام انگلیسی: common balm, balm, lemon-balm
ـ تیرۀ Labiatae (تیرۀ نعناعیان)
ـ این جنس در ایران یک گونه گیاه علفی چندسالۀ معطّر دارد که عموماً در طبّ سنّتی از آن استفاده میکنند.
ـ «منوچهری دامغانی» (ف: 432 ق.) گوید:
ماه فروردین به گـُل چون ماه دی بر بادرَنگ
مهـرگان بر نرگـس و فصـل دگر بر سوسـنه
ـ بهترین آن تازه بود. طبیعت آن گرم و خشک است در دویّم سودمند بود جهت علّتهای بلغمی و سودایی بوی دهان را خوش کند و نافع بود جهت سدّۀ دماغ و جَرَب و قوّت دل و جگر دهد و مفرّح تمام بود و در تقویت دل و تفریح آن نظیر ندارد و خفقان زایل کند و ذهن صافی گرداند. مصلح آن صمغ عربی است و اگر با شراب ورق آن ضماد کنند بر گزیدگی عقرب و رتیلاء و سگ دیوانه نافع بود و اگر بیاشامند همین عمل کند و اگر بیخ آن مضمضه کنند جهت دندان نیکو بود و اگر با نمک ضماد کنند بر خنازیر تحلیل یابد و همچنین بر درد مفاصل ضماد کنند ساکن گرداند. خوردن وی مقوّی دل و جگر و معده بود و جهت خفقان سودائی و خفقان که از بلغم سوخته بود (اختیارات بدیعی). در دوّم گرم و مقوّی دل و دماغ و حواس و معده و جگر و مفرّح و مفتّح و ملطّف طعام غلیظ و هاضم و مؤرِّث ذَکاء و حفظ و جهت عُسرالنَّفَس و خفقان و غَشْیْ و فُواق و تحلیل سوداء و امراض بلغمی و کابوس و مَغَص و امراض وَرَکین و گُرده و رفع سموم مطلقاً و سوداوی و سُدّۀ دماغی نافع است (تحفۀ حکیم مؤمن). داروی سکسکه است (مبانی طب سنّتی). برگهای این گیاه را در هوای خشک، چیده و سپس بهسرعت در سایه خشک میکنند. رنگ برگها پس از خشکشدن قهوهای میشود. آنها محتوی 1/0 تا 25/0 درصد اسانس روغنیاند که خصوصاً از سیترال، سیترونل و ژرانیول تشکیل شده است. برگها همچنین حاوی تاننها و اسید هیدروکسیترپنیک هستند. روغن آن آرامبخش و برای رفع نفخ بسیار مؤثّر است (گیاهان دارویی).