گیاهدارو شناسی
گیاهدارو شناسی
از دانش های وابسته به دانش پزشکی و از زیرمجموعههای آن به شمار می آید. موضوع گیاهان به عنوان منابع اصلی دستیابی و تهیه داروها در علوم پزشکی و داروسازی دوره اسلامی در ادبیات علمی و تخصصی دانش پزشکی دوره اسلامی از اهمیت به سزایی برخوردارند. مجموعه آثار ارزشمندی به زبانهای فارسی، عربی، هندی و زبانهای دیگر در گستره بزرگ تمدن اسلامی در این باره گردآوری و تألیف شده است. مسئله در خور توجه در این میان آن است که بدانیم دانشمندان عرصههای پزشکی و گیاهداروشناسان تمدن اسلامی، از جنبههایی گوناگون به موضوع گیاهان و خاصیت دارویی و درمانی آنها پرداختهاند. گستردگی اقلیمی تمدن اسلامی در سه قاره و همچنین تنوع زبانی در این قلمرو موجب شده تا پزشکان و گیاهداروشناسان جهان اسلام با نام گونهها و مفاهیم مرتبط و پرشماری از انواع گیاهان روبهرو باشند، تا جایی که گاه در مواردی، شناسایینام گیاهی تبدیل به یکی از مهمترین پرسشهای آنان میشد. از سوی دیگر، کوشش آنان برای شناسایی آثار و عوارض دقیق هر گیاه، همواره مهمترین دغدغه برای این دانشمندان بوده است. روشهای به کار گرفته شده برای این شناسایی دقیق با مراجعه به آثار پیشینیان سببشد تا حوزههای گیاهشناسی و گیاهداروشناسی به عرصهای برای ارایه نظریههای زبانشناسی، پزشکی و داروشناسی تبدیل شوند. در نتیجه گفتمان و برخورد مفاهیم مرتبط با این سه دانش، دانش گیاهداروشناسی پدید آمد که وظیفه هماهنگ کردن کوششها برای شناسایی نام درست هر گیاه و معرفی خواص دارویی آن را بر عهده داشت. در این عرصه، دانشمندان بزرگ و صاحبنامی چون ابوریحان بیرونی، ابن بیطار و غافقی ظهور یافتند و آثاری ارزنده در زمینه گیاه-داروشناسی به زینت طبع آراستند. شایان توجه است که جمله این آثار بیش از هر چیز از زبان و جغرافیای محل زندگی نگارنده خود اثر میپذیرفتند. شناخت نام این گیاهان و آگاهی از نامهای محلی و بومی یا غیر بومی آنهابه عنوان کلیدهای ورود به مباحث داروشناسی و مراجعه به آثار پیشینیان، بسیار متأثر از زبان بومی مردمان و محلزندگی این دانشمندان بوده است.