زَیتوُن Olea europaea

ـ شجره­الزّیتون، زه­دار، زیتون بَرّی، زیتون وحشی.

ـ نام انگلیسی: common olive, European olive tree, olive tree

ـ تیرۀ Oleaceae (تیرۀ زیتون)

ـ این جنس در ایران 3 گونۀ درختچه­ای به نام­های O.aucheri, O.ferruginea, O.europaea دارد که دو گونۀ اوّل دارای پراکنش جغرافیایی محدود بوده اما O.europaea در سراسر ایران به­خصوص در منطقۀ رودبار و منجیل در استان گیلان، اطراف گرگان و بهشهر و سعدآباد و آهنگرمحلّه و برفتان و علی­آبادکتول و رامیان و شاه­پسند و سعیدآباد و آق­امام و مینودشت در استان­های مازندران و گلستان و نیز در اطراف بم کرمان و در فارس، میان فیروزآباد و میمند کشت می­شود.

ـ «خسروی بُخارائی» (ف: اواخر قرن 6 ق.) گوید:

اگـر گُـل کارَد او صـدبـرگ؛ ابا زیتــون، ز بخـت او

بر آن زیتون و آن گلبُن به حاصل خِنجَک­و­خار است

ـ شیرۀ زیتون به رومی «اَمُرکی»، به سُریانی «ما­زَیتی» و به فارسی «آب­زیت» نامیده می­شود. روغن اُنفاق (زیتون نارس) به رومی «اکرنا» و «ملا»، به سُریانی «زیتادشینا» و به فارسی «زیت­خوش» نام دارد. نزد جالینوس درخت زیتون و روغن زیتون «هیلاون» و به سُریانی «مشحادزیتا» نامیده شده است (الصّیدنه). رسیدۀ او گرم به اعتدال و با قبض و نارسِ او سرد به­غایت خشک، و سیاه او گرم و خشک و سریع­الاستِحاله به سودا و صفراست. نرم­کنندۀ معده است و بهترین او سبز رسیده است که در آب­نمک پرورده باشند و با طعام خورده شود نه قبل و بعد از آن؛ در این­وقت مقوّی معده، اشتهاآور و منی­آور است و سبب بی­خوابی و لاغری می­گردد. اثر این زیان­آور را با مخلوط­کردن آن با گردو و بادام و سرکه و روغن­ها می­توان رفع کرد. ضماد او جهت رفع سبوسۀ سر و ضماد نارس او جهت سوختگی آتش و مالیدن آن مخلوط با پیه و آرد گندم جهت رفع لکه­های ناخن و بخور نوع سیاه آن همراه با دانه­اش جهت رفع تنگ­نفس و امراض شُش مفید است (تحفۀ حکیم مؤمن). مالیدن برگ زیتون وحشی به بدن مانع تعریق است. استفادۀ هر روزه از روغن زیتون وحشی موی را نگه می­دارد و از سفیدشدن زودرس مو جلوگیری می­کند. ملیّن صفرا، دفع­کندۀ سنگ­های صفراوی و برطرف­کنندۀ یبوست­های مزمن است. در بهبودی سرفه­های خشکِ تحریکی مفید است. مدرّ، مقوّی، تب­بُر و کم­کنندۀ فشار خون است (مبانی طب سنّتی).

نظر شما: