جایی که تکنیک و تجربه به هم میرسند
پنجمین دوره کارگاه آموزشی و مسابقه راهنمایان موزه، با برگزاری کارگاههای متنوع در حوزه استانداردها و شاخصهای راهنمایی گردشگری، در روزهای شنبه و یکشنبه، ۲۸ و ۲۹آذر ۱۳۹۴ خورشیدی در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد. حدود ۱۲۰ نفر از راهنمایان گردشگری و موزهها و دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای موزهداری و مدیریت جهانگردی در این دوره از کارگاه و مسابقه حضور یافتند.
پنجمین دوره کارگاه آموزشی و مسابقه راهنمایان موزه، در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد
جایی که تکنیک و تجربه به هم میرسند
پنجمین دوره کارگاه آموزشی و مسابقه راهنمایان موزه، با برگزاری کارگاههای متنوع در حوزه استانداردها و شاخصهای راهنمایی گردشگری، در روزهای شنبه و یکشنبه، ۲۸ و ۲۹ آذر ۱۳۹۴ خورشیدی در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد. حدود ۱۲۰ نفر از راهنمایان گردشگری و موزهها و دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای موزهداری و مدیریت جهانگردی در این دوره از کارگاه و مسابقه حضور یافتند.
جمعشان جمع است؛ «راهنمایان موزه» برای پنجمین سال پیاپی در موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک دور هم جمع شدهاند تا در کارگاه آموزشی و مسابقه راهنمایان موزه شرکت کنند. مدرسان این کارگاههای یک روزه، گروهی حرفه-ای از راهنمایان گردشگریاند که در دورههای بین المللی بیرون از ایران شرکت کردهاند. اکنون که قرار است ایران در سال ۲۰۱۷ میزبان جشن راهنمایان گردشگری جهان باشد، برگزاری این کارگاهها میتواند زمینه را برای آشنایی هرچه بیشتر راهنماهای گردشگری ایران با اصول و استانداردهای بینالمللی فراهم کند. در دو روز برگزاری این کارگاهها در بزرگترین موزه وقفی خصوصی ایران، این مجموعه پر میشود از حضور و هیاهوی راهنمایان موزه و راهنماهای تورهای گردشگری. پیر و جوان و زن و مرد هم ندارد؛ هر کس که به این آموزش علاقهمند است، تلاش کرده تا فرصت شرکت در این کارگاهها را نصیب خود کند. کارگاه آموزشی و مسابقه راهنمایان موزه، امسال برای پنجمین بار در موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار میشود؛ مجموعهای که در محوطه میدان مشق، خیابان امام خمینی (ره) و خیابان ملل متحد جای گرفته است.
جای خالی تدریس دانشگاهی
چهار کارگاه، با حضور چهار مربی در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار میشود. شرکتکنندگان در این کارگاهها، مهمانانی از شهرها و استانهای مختلفاند؛ از موزهها و تورهای گردشگری تهران گرفته تا اصفهان و شیراز و استان-های دیگر. شرکت در این کارگاهها، مرزی برای سن و سال هم قائل نشده است.
«رضا دبیرینژاد» معاون فرهنگی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک میگوید: «ما فراخوان خود را به دانشجویان و دانشآموختگان مرتبط با راهنمای تور و موزهداری و همچنین فعالان در این زمینه ارایه دادهایم. حدود ۱۳۰ نفر برای شرکت در این کارگاهها اعلام آمادگی کردند و از میان آنها ۹۵ نفر در گزینش اولیه پذیرفته شدند و توانستند مجوز حضور در کارگاهها را به دست آورند».
اکنون این ۹۵ نفر در روز شنبه ۲۸ آذر۱۳۹۴ خورشیدی از یک صبح تا غروب، در ۴کارگاه آموزشی شرکت میکنند تا با استانداردها و اصول بین المللی راهنمای گردشگری آشنا شوند. مربیانی که این چهار کارگاه را اداره میکنند، خود راهنمایان گردشگریاند که در دورههای بینالمللی راهنمایان گردشگری شرکت کرده و از سوی فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری، مجوز و مدرک مربیگری و آموزش گرفتهاند.
دبیرینژاد میگوید: « رشته راهنمای موزه اکنون در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشود، در حالی که تا چند سال پیش این موضوع، رشته درسی مجزایی در دانشگاهها بود و افرادی که وارد این کار میشدند، دانشآموخته این رشته بودند. داشتن دانش و علم در کنار تخصص، موجب میشد راهنمایان موزه به کار خود تسلط خیلی خوبی داشته باشند. ما تصمیم گرفتیم اکنون که چنین آموزشهایی در دانشگاهها ارایه نمیشود، از استادان و مدرسان باتجربه و آموزشدیده بخواهیم برای افراد مشتاق و علاقهمند، این دورهها را برگزار کنند».
آمادگی برای میزبانی جهانی
کارگاه «مدیریت زمان و اطلاعات در هنگام راهنمایی مخاطبان متفاوت» گوشهای از سالن نمایشگاه سراچه تن برگزار میشود. «مریم حصارکی» مشغول ارایه توضیح به شرکتکنندگان در کارگاه است «یکی از راههای ارایه جذاب اطلاعات، استفاده از شیوه روایت است و نقل قصههای جزیی در مورد مکان و فضایی که در آن قرار داریم». شرکتکنندگان در کارگاه، بیشتر راهنمایان تور و موزهها هستند که فرصت حضور در این کارگاهها را برای خود غنیمتی میدانند و پرسشهایی را که در ذهن دارند مطرح میکنند. اکنون که کارگاه به لحظههای پایانی خود نزدیک میشود، مربی کارگاه از یکی از شرکتکنندگان دعوت میکند با توجه به آنچه در کارگاه مطرح شده، یک تور فرضی موزهگردی را برای بازدید از سالن سراچه تن راهنمایی کند. مجموعه حرکتهای دست، اشارهها و قصههایی نقلشده، چاشنی توضیحات کلی و اولیه راهنما میشود. به نظر میرسد مربی از نتیجه کار راضی است. «مریم حصارکی» می-گوید «متاسفانه خیلی از راهنمایان گردشگری و راهنمایان موزههای ما، با استانداردهای جهانی برای این کار آشنایی ندارند و بیشتر به صورت تجربی با مخاطبان تور و موزه روبهرو میشوند. برگزاری این کارگاهها میتواند نقطه روشنی در این زمینه باشد. قرار است در سال ۲۰۱۷، جشن راهنمایان گردشگری به میزبانی ایران برگزار شود و تشکیل این کارگاهها و آموزش به راهنمایان گردشگری زمینهها را برای این میزبانی فراهم میکند».
چند سالی میشود که مساله راهنمایان تور و گردشگری استاندارد در ایران مطرح شده و جای خالی آموزش این رشته در دانشگاهها را مجموعههای دیگری مثل موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک یا فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری پر میکند.
در گردشگری هیچ پرسشی بیپاسخ نمیماند
«اشکان بروج» کارگاه «چگونگی پاسخگویی به پرسشهای مخاطبان و سوالات سخت» را اداره میکند و به شرکتکنندگان در کارگاه، درباره پرسشهایی آموزش میدهد که ممکن است اطلاعی درباره آنها نداشته باشند و چالشهایی که ممکن است در زمان برگزاری تور با آن رویاروی شوند. او میگوید «در برگزاری تور یا راهنمایی موزه، ما با مخاطبانی در ارتباطایم که ممکن است در هر بارهای بپرسند که حتی ارتباطی هم با سوژه نداشته باشد. یک راهنما باید بداند در چنین مواردی چگونه جو را مدیریت کند و در پی پاسخ مناسب باشد». او از انگیزههای یادگیری در شرکتکنندگان در کارگاهها میگوید «من در این گروههای شرکتکننده، انگیزه خوبی برای یادگیری اصول و تکنیک-های پاسخگویی به مخاطبان میبینم. در همین تهران، راهنمایان گردشگری و راهنمایان بسیار زیاد موزه وجود دارد که متاسفانه بیشتر آنها با این تکنیکها ناآشنایند، برای همین هم نمیتوانند نظر مخاطبان را تامین کنند». شرکتکنندگان در این کارگاه یاد میگیرند هیچ پرسشی را بدون پاسخ نگذارند و البته میآموزند برای یافتن این پاسخها در کمترین زمان ممکن، به چه راهکارهایی روی آورند.
آموزشی که اعتماد به نفسمان را بالاتر میبرد
وقت استراحت است، بچهها بیرون از کارگاه، در گروههای چند نفره دور هم گرد آمدهاند و درباره کارگاهها صحبت میکنند. صحبت از گرههایی است که در طول تجربههای کاری در ذهنشان پدید آمده و مرجعی برای حل آنها سراغ نداشتهاند. شرکت در این کلاسها، فرصتی بود برای پاسخ دادن به پرسشهایی که در طول برگزاری تورها در ذهن آنها جرقه میزده است «با شرکت در این کارگاهها و افزایش دانشمان درباره راهنمایی تور، اعتماد به نفس ما هم برای صحبت و ارایه اطلاعات بیشتر شده است. با بازخوانی آموزشهایی که در این کارگاهها فراگرفتهایم قدرت مانور بیشتری در تورها خواهیم داشت». بیشتر شرکتکنندگان در کارگاههای راهنمای موزه، به این نکته اشاره میکنند.
«شیرین دولتخواه» که کارگاه «چگونگی تعامل و ارتباط با مخاطبان موزه» را اداره میکند، میگوید «یک راهنمای خوب، میتواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم به توسعه گردشگری کمک کند. اگر کسی که در یک تور خاص، با توضیحات راهنما ارتباط خوبی برقرار کند و از آن راضی باشد، برای شرکت دوباره در آن تور یا بازدید از تورهای دیگر علاقهمندتر میشود و تمایل بیشتری به گردشگری حرفهای پیدا میکند. شاهد این موضوع، راهنمایان موفق تورهای گردشگریاند که مخاطبان ثابتی دارد. برای این مخاطبان خیلی فرقی نمیکند که مقصد گردشگری کجا باشد، اما برایشان مهم است که حتما فلان راهنما، تور را راهنمایی کند».
روز دوم؛ چالش رقابت
کارگاهها برگزار شده و اکنون در روز دوم، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ خورشیدی، شرکتکنندگانی که به رقابت علاقه-مندند، خود را در ترازوی آزمایش جای میدهند. قرار است هر شرکت کننده زمان کوتاهی درباره یکی از آثار از پیش معرفی شده، توضیحاتی به عنوان راهنمای گردشگری بدهد. «سکه لاری، سکه ولایتعهدی امام رضا (ع)، سکه شاه فیدن، سرچسبدان قدنماسازی، سنگنوشته اواخر عصر تیموریان، لوح رسم معماری، نگاره قاضی عبدالمطلب، نگاره ناصرالدین شاه و رجال، دو بیت از نسخه خطی گلستان سعدی، خط نوشتهای از اشعار ابن یمین، قرآن ممتاز خطی، جلد لاکی کلیله و دمنه، نقاشی از کمالالملک و تعویذ نقره و چرم» آثاریاند که در گنجینه موزه ملی ملک برگزیده شدهاند تا شرکت کنندگان در رقابتی جذاب، درباره آنها توضیح دهند. هر کس در انتظار رسیدن نوبت، یادداشتهایی را که از پیش نوشته بازمیخواند و نیمی از حواساش، به شرکت کنندهای است که در سالن آمفی تئاتر، مشغول توضیح است. هیات داوران همچون بازدیدکنندگانی کنجکاو و پرسشگر که ممکن است در هر تور و هر موزهای به چشم بخورند، پس از هر توضیحی از سوی راهنما، میپرسند؛ پرسشهایی که شیوه پاسخگویی به آنها، در کارگاهها آموزش داده شده است و مهارت راهنمای تور را به رخ میکشند. «دبیری نژاد» معاون فرهنگی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک میگوید «شرکت کنندگان در آیین گرامیداشت میلاد پیامبر که یکی از آیینهای وقفنامهای موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک است تقدیر میشوند. این آیین در روز دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴ خورشیدی برگزار خواهد شد. همچنین کسانی که در این کارگاهها شرکت کردهاند، گواهی شرکت در وره و مسابقه دریافت میدارند».
در ادامه میتوانید گزیده نظرهای کارشناسی مدرسان کارگاه آموزی و داوران مسابقه را بخوانید. این مطالب میتواند برای علاقهمندان به راهنمایی در موزه سودمند باشد.
سیداحمد محیط طباطبایی/ نماینده کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم ایران) و داور مسابقه
موزه، مکان یادآوری و تذکر است و هر جا که این یادآوری در آن روی میدهد، یک موزه است؛ چون به یاد ما میآورد که اینها چهاند و از کجا آمدهاند و از اینروی ارزشمندند. حتی یک بقعه یا گورستان یا هر جایی که در آن یادآوری رخ میدهد، آن جا یک موزه است. نفس این که ما در این موزه گرد هم آمدهایم، به خودی خود حرکتی باارزش است و مسابقه کاملا یک مساله فرعی و بهانه است. هدف ما در این برنامه، توجه و تکیه بر تواناییهای فردی با عنوان راهنمای موزه بود. راهنمای گردشگری، صفات، رفتار و برخورد و همچنین شیوههایش به گونهای دیگر است. راهنما، ناماش را با خود دارد. راهنما، راهنما است؛ او استاد شناسایی و تحلیل یک شی یا مجموعه نیست. راهنما باید آن یک «آن» و نقطه طلایی از شی را به مخاطب عرضه کند و مثلث راهنما، شی و بازدیدکننده باید سریع بسته شود. چند نکته را پس از مشاهده اجراها باید اشاره کنم. نکته نخست این که هرگز کسی از راهنما انتظار ندارد اطلاعات کامل بدهد، اما راهنمای موزه هم حق ندارد اطلاعات غلط بدهد. گاهی دیده میشود برخی دوستان ما چیزهایی را به مخاطبان خود ارایه میدهند که درست نیست؛ این گناهی نابخشودنی برای یک راهنما است. نیاز نیست برای معرفی یک اثر بیش از دو خط مطلب بگویید، اما باید آن را درست بگویید. شاید لازم باشد آن دو خط را در قالب ۲۰ جمله انتقال دهید؛ این هنر شما است که چه بگویید و چگونه دو خط را به بیست جمله تبدیل کنید، در حالی که همه آنها درست باشد. شما حق ندارید اطلاعات نادرست بدهید.
دوم، وقتی میتوانیم بگوییم یک راهنما موفق بوده است که آن روز و آن دیدار برای بازدیدکننده مجموعه، در زمره خاطرههای خوباش قرار گیرد. این خاطره موجب میشود بازدیدکننده یا خودش به موزه بازگردد و به آن سر بزند یا دیگری را به دیدار آنجا تشویق کند. موفقیت یک موزه، نمایشگاه یا رویدادهای نظیر آن، به اتفاقها و جریانی که پس از برگزاری آن شکل میگیرد بستگی دارد. اگر فردی بر این که نتوانسته در رویدادی شرکت کند افسوس بخورد یا فرد دیگری برای بودن در یک جا، یک برنامه یا همراهی با یک راهنمای مشخص موفق در آینده برنامهریزی کند، اینها نشانه نتیجه دادن یک چنین فعالیتهایی است. نکته دیگر این که، مطلب را باید به شیوهای عرضه کنیم که مخاطب متوجه نشود ما در آن موضوع چیزی نمیدانیم. دستکم باید به علاقهمندان کمک کنیم بتوانند اطلاعات صحیح را به دست آورند. امروز هم مخاطب ما آگاهتر است هم شما به عنوان راهنما آسانتر میتوانید این کار را انجام دهید. به هر حال نباید فراموش کنیم تفاوت اساسی در کار یک راهنمای گردشگری با راهنمای مستقر در موزه این است که راهنمای موزه با دسته مشخصی از اشیا سر و کار دارد و به طور طبیعی باید مرجعها و اطلاعات پایهای آن اشیا را بداند و بشناسد. او باید درباره این آثار پژوهش کند و آگاهی کافی داشته باشد اما قرار نیست همه آنها را در اختیار همه گروههای مخاطب به یک شکل و محتوا قرار دهد؛ بازدیدکننده کودک یک گونه اطلاعات نیاز دارد، مخاطب تحصیلکرده اما غیر متخصص در مسایل فرهنگی نوع دیگری از اطلاعات را میخواهد، بازدیدکننده عمومی فقط آگاهیهای مشخصی را طلب میکند و یک فرد یا گروه پژوهشگر یا هر گروهی دیگر نکتههای ویژه متناسب با نیاز خود را میطلبند. این راهنما است که باید کشش و علاقه را در هر مخاطبی با شیوه بیان و انتقال پیام خود به وجود آورد.
رضا دبیرینژاد/ معاون فرهنگی کتابخانه و موزه ملی ملک و داور مسابقه
به عنوان شاهد برگزاری این برنامه در همه پنج دوره، امسال و امروز اتفاقی افتاد که کمی مرا نگران کرد؛ نکته نگرانکننده این بود؛ ما باید به خاطر داشته باشیم با وجودی که تکنیک، مسالهای پایهای در راهنمایی موزه است، اما نباید همه چیز را در این تکنیک محدود و وابسته کنیم. اگر شما همه چیزها را در سطح تکنیک نگهدارید، شکست خوردهاید. در هنر هم چنین بحثی وجود دارد، زیرا شما در عرصه هنر تکنیک را یاد میگیرید، اما وقتی به معنای واقعی هنرمند خواهید بود که از تکنیک بگذرید. وقتی شما بتوانید روایت خود و قدرت خلاقیت و ابداعتان را به ظهور برسانید، موفق خواهید بود. تکنیک باید در دستانتان مانند موم نرمشده و ملکه ذهن باشد و دیگر نباید اصلا به آن فکر کنید. اگر تکنیک موجب شود که همهمان همسان و یکشکل بشویم، همگی زیان کردهایم. در سالهای گذشته، من در خاطرم میماند که فردی یک رفتار و کنش ویژهای از خود بروز داده است یا نکتههای جالبی در گفتههای فرد مشخصی بود و پس از گذشت چند سال هنوز در یادم هست. به نظرم تنها اتفاق نگرانکننده در دوره کنونی این بود که اجراهای بیشتر شرکتکنندگان مانند هم شده بود و تفاوت چندانی در بیشتر این اجراها دیده نمیشد. راهنمایی در موزه را در سه دسته نقشها میتوان تقسیم کرد و توضیح داد؛ نخست، راهنمایی «واسطه بیانی» در موزه است، یعنی قرار بر این است که راهنما انتقالدهنده بخشی از اطلاعات باشد. وقتی وی واسطه بیانی میشود، شیوههایی که به کار میبرد مشابه بسیاری تکنیکها و ابزار دیگر است، یعنی میتواند مشابه بروشور و کاتالوگ و هر چیز دیگر باشد. در این فضای اطلاعاتی مشابه، قرار نیست راهنما نقش پانویس یا ابزار اطلاعرسانی و محتوایی دیگر مانند تابلوها یا بروشورها را ایفا کند. دسته دوم، نقشی است که «راهنما به عنوان مشاور» دارد. در قالب مشاور، وظایفی مانند یک کتابدار را برعهده میگیرد. وقتی شما سراغ یک کتابدار میروید و کتابی را میخواهید، شاید کتابدار آن کتاب را نخوانده باشد یا اصلا نداند آن کتاب دقیقا درباره چه چیزهایی اطلاعات میدهد، اما میداند چگونه کدها و لینکها را بیرون بکشد و به ترتیب تازه و متناسبی به هم پیوند بدهد و شما را به سوی چیزی که میخواهید یا مشابه آن هدایت کند. اما دستهبندی سوم، «وجه هنرمندی» و نقش «راهنما به مثابه راوی» است. در این وضعیت، راهنما روایتکننده است و روایتها را میسازد. اینجا است که اگر من یک موزه را همراه دو نفر راهنمای متفاوت تماشا کنم، هرگز روایت یکسانی از آنها نخواهم گرفت. در این موقعیت است که بازدیدکننده انتخاب میکند دوست دارد با کدام راهنما که میشناسد موزهای را ببیند یا با او به سفر برود. این روایت و شیوه روایتگری آن راهنما است که سبب میشود موزه برای ما خاطرهانگیز و به یاد ماندنی شود و معنا یابد. اشیا در موزه به خودی خود هیچ معنا و مفهومی ندارد و این روایت شما است که معنا را میسازد. در اینجا نقش راهنما در جایگاه راوی اهمیت مییابد و روایت با خلاقیت، قصه و جذابسازی است که صورت میگیرد. ما وقتی در چنین کارگاهها و کلاسهایی شرکت میکنیم، فقط همان استانداردها و شیوهها را فرا میگیریم، اما در مسابقه دیگر با کف استاندارد کاری نداریم، که، باید از استاندارها فراتر برویم. کف، همه را شبیه هم میکند و همه را در یک سطح مینشاند؛ آنچه اسباب مقایسه است و از جمله در مسابقه به دست میآید، عبور کردن از این کف و رسیدن به تفاوتها است. چیزی که از سالها پیش به شکل غیر مستقیم از آقای محیط طباطبایی شخصا آموختهام این است که وقتی شما میخواهید درباره سوژهای صحبت کنید، نیازی نیست مستقیم درباره آن حرف بزنید، که، سوژه را باید به حوزهای که آن را میشناسید وصل کنید و بعد درباره آن زمینه مطالعهشده اطلاعات بدهید. خلاصه سخنام این است؛ امروزه در حرفه راهنمایی موزه کسانی موفق خواهند بود که راهنمای روایتگر باشند، نه راهنمای تکنیکال صِرف. باید به جایی برسیم که مخاطب بگوید اگر من میخواهم به این موزه بروم، برای آن فردی است که راهنمای من بوده است؛ حتی دیگر دیدن اشیای آن موزه انگیزه اصلی نیست. موزه با اشیا پویا نمیشود، بلکه به دلیل حضور راویان و راهنماها است که پویا میشود و اگر آنها جذاب پویا باشند، موزه هم پویا میشود.
نکته پایانی، فکر و برنامهریزی ما بر این است که به زودی برای دوره جدید کارگاههای راهنمایی موزه نامنویسی کنیم. تفاوت آن با برنامههای پیشین این است که این دوره در چندین جلسه برگزار میشود و تعداد شرکتکنندگان آن هم محدود خواهد بود. موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک با همکاری کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم) برای دوره بعد در حال برنامهریزیاند تا به صورت مشترک میان این دو مجموعه برگزار کنند. ما از راه برگزاری این کارگاهها و دورهها بیشتر در پی آنایم که راهنمایی علمی موزه را در سطح جامعه مطرح کنیم.
مریم حصارکی/ مدرس کارگاه و داور مسابقه
رعایت زمانبندی (Timing)، نکته مهمی است که اغلب رعایت نمیشود. روی چیزی که نمیدانید آنقدر تأکید نکنید که بازدیدکننده متوجه شود شما نمیدانید. راهنما باید پرستیژ راهنما بودن را داشته و حتی باید متوجه پوشش و آراستگی خود باشد که این مسئله هم کمتر دیده شد.
اشکان بروج/ مدرس کارگاه و داور مسابقه
راهنما باید جسارت داشته باشد و کسی که وارد این حوزه میشود، اگر شجاعت و جسارت کافی نداشت، آن کاری را که باید نمیتواند به درستی انجام بدهد. اینکه شما این جسارت را داشتید و در این مسابقه شرکت کردید، گام بزرگی در جهت موفقیت برداشتید.
نکته مهمی که باید بیشتر به آن توجه داشته باشید و در اجراها به عنوان یک نقص جدی دیده شد، «تعامل» بود؛ تعامل با مخاطبان و تعامل با محیط اطراف و در راستای این تعامل هم، «خلاقیت» است و ما باید بیندیشیم که چگونه خلاقیت خود را در این تعاملها به کار بگیریم.
ژاله ابراهیمی/ مدرس کارگاه و داور مسابقه
از دستاوردهای مهم در چنین رویدادها و مسابقه، تکرار آموزهها و نقد رفتارهای ما توسط خودمان و دیگران است. نتیجه خیلی مهم نیست و فقط کمکی است تا بدانیم چه اندازه به استانداردهایی که باید باشد نزدیک شدهایم. در محتوای مطلبی که میخواهید، آنچه در مقدمه ارتباط و تعامل با مخاطب میگویید بسیار مهم است و این طرح مقدماتی باید آهستهآهسته ما را به جریان اصلی و سپس به اوج مطلبی که میخواهیم برای دیدارکنندگان عرضه کنیم، متصل سازد. در نقطه اوج هم باید به مخاطبان چیزی شبیه تکانه و شوک وارد شود؛ آن وقت رضایت بینندگان جلب شده است. مساله مورد توجه دیگر که نباید فراموش شود، اهمیت «ارتباط چشمی» (Eye Contact) در تعامل با مخاطب است. همچنین مدیریت کردن بحرانها و پوشش دادن استرسی که به خودمان و حاضران ممکن است وارد شود بسیار مهم است.
شیرین دولتخواه/ مدرس کارگاه و داور مسابقه
بازدیدکنندگان را درگیر سوژه کنید و اگر این درگیری به وجود آمد، موضوع برای مخاطبان جالب میشود.