عقاب

عقاب

پرنده‌ای است از راسته‌ی شکاریان و از دسته‌ی شکاریان روزانه که دارای جثه‌ای نسبتاً بزرگ و پنجه و منقاری بسیار قوی است. این پرنده بسیار جسور و پرجرأت است و نسبت به دیگر پرندگان شکاری قدرت و شجاعت مخصوص دارد. عقاب را بنام «پادشاه پرندگان» می‌نامند. ایرانیان باستان آن‌را شعار و مظهر قدرت خویش قرار داده بودند.

پرواز این پرنده به‌قدری زیاد است که، ساعت‌های متمادی می‌تواند به پرواز خود، ادامه دهد و مسافات طولانی را به سهولت طی کند و تا ارتفاع بسیار زیاد اوج گیرد. منقار عقاب بسیار قوی و برنده و دارای پنجه‌هایی پرقدرت و ناخن‌هایی بسیار تیز و خمیده است. در گرسنگی پرطاقت است و تا چند روز می‌تواند تحمل گرسنگی کند. قدرت دید این پرنده نیز بسیار است و کوچک‌ترین حرکت از نظرش پوشیده نمی‌ماند.

عقاب برای اینکه همواره به شکار خود تسلط داشته باشد عموماً در ارتفاع زیاد پرواز می‌کند. در محوطة پرواز او، دیگر پرندگان شکاری، قدرت پریدن و تعقیب شکار را از دست می‌دهند و به مجرد دیدن عقاب، شکار خود را رها کرده، بمنظور حفظ جان خود به گوشه‌ای پناه می‌برند.[۱]

نروماده‌ی آن‌ها همشکل است ولی ماده‌ها اندکی از نرها بزرگ‌ترند. بعضی از عقاب‌ها فقط لاشه می‌خورند. روی درخت‌ها یا صخره‌های مرتفع آشیانه می‌سازند.[۲]

عقاب در ایران باستان، دارای ارج فراوانی بود. مظهر توانایی و پیروزی و چابکی و نموداری از خصلت و خصایص ایرانیان به‌شمار می‌رفت. به‌همین جهت بر روی درفش خود نقش عقاب را می‌گذاشتند. در شاهنامه به کرات از اینکه علامت درفش ایرانیان، عقاب بوده است، یاد شده. تا قرن سوم پیش از میلاد، ایرانیان به هنگام جنگ، تندیسی طلایی از عقاب با بال‌های گشوده بر فراز نیزه پیشاپیش سپاه، حرکت می‌دادند و بعدها، رومی‌ها، از ایرانیان اقتباس کردند. عقاب همواره، پرنده‌ای خوش یمن و خوش قدم بوده است که ایرانیان آن‌را به فال نیک می‌گرفته‌اند. چنانکه به قول هرودت هنگامی که داریوش و یاران برای حمله به «گئومات» در تردید بودند، با دیدن زوجی عقاب در آسمان، آن‌را به فال نیک، گرفته‌اند و پیروز شدند.[۳]

همچنین بنابر روایت گزنفون در کوروش‌نامه، هنگامی که کوروش برای جنگ بر ضد آشوریها حرکت می‌کرد، چون در آسمان عقابی را در حال پرواز دید، آن‌را، به فال نیک گرفت و به پیروزیش اطمینان یافت.[۴]

این مرغ شکاری دوبار بنام «سئن» (Saȇna) در اوستا یاد گردیده است. این واژه را اوستاشناسان اروپایی به (Aigle و Eagle و Adler )گردانیده‌اند. از اینکه سئن همان شاهین (عقاب) است، مورد شک نیست زیرا در سانسکریت (زبانی که خواهر زبان‌های اوستا و پهلوی هخامنشی بشمار می‌رود و از هر حیثیت، چه در لغت و چه در صرف و نحو با زبان‌های ایران باستان پیوستگی و خویشی دارد)، «سئین» (Syena) بمعنی «عقاب» است.[۵]

عقاب در بیشتر شعرهایی که بعد از اسلام سروده شده است، فقط به‌شکل پرنده‌ای نیرومند و پرقدرت ترسیم می‌شود و کمتر می‌توان شکل پرنده‌ی خوش یمن را در چهره‌ی آن مشاهده کرد. عقاب، به واسطه قدرت زیاد همواره با پرندگان ضعیف مقایسه می‌شود.

دل من نه مرد آن است که با غمش برآید/ مگسی کجا تواند که بیافکند عقابی <سعدی>

چنگال نیرومند عقاب نیز، مضمونی جالب برای شعرا بوده است:

از دست علایق به حذر باش که هر خار/ سرپنجه شاهین عقابست در اینجا <صائب>

جولان دهنده‌ای است پر هیبت، که در میان ابرها به پرواز درمی‌آید:

گاه رهواری چو کبک و گاه جولان چون عقاب/ گاه برجستن چو باشه، گاه برگشتن چو باز <منوچهری>

شکوه شهپر شاهین همتش بشکست/ دل عقاب سپهر از بلند پروازی <ظهیرفاریابی>

در گذشته، برای اینکه تیر خدنگ بیشتر اوج بگیرد، پر عقاب در عقب آن نصب می‌کردند، این موضوع، نیز بارها در ادبیات فارسی مطرح شده است:

کار جهان ‌وبال جهان دان که بر خدنگ/ پر عقاب آفت جان عقاب شد <خاقانی>

خدنگی گزین کرد پیکان چو آب/ نهاده بر او چار پر عقاب <فردوسی>

پرندگان نقش بسته بر این سکه‌ها چند ویژگی مشترک دارند. همه آنها در حال حمل ماهی‌های بزرگی هستند، همه سر را به طرف سر ماهی گرفته و با بال‌های برافراشته در حال حمل یا شکار آن هستند. در نمونه سوم با توجه به کمبود فضای موجود چنین به نظر می رسد که بال ها را پهن کرده است.

مهمترین ویژگی‌های این تصاویر چنین است: همه آنها دارای گردنی ستبر با پرهای بلند و پاهایی با پنجه‌های کشیده هستند، ساق پای این پرندگان پوشیده از پر است و بال‌های بلند و برافراشته و دم بلند و هندسی دارند.

چنین ویژگی‌هایی آنها را در خانواده عقاب‌ها تقسیم بندی می نماید. اما از آنجا که شکار در این مورد، شکار ماهی است که متناسب با جثه پرنده، ماهی های بزرگی هم هستند، بیشترین احتمال را می توان به خانواده عقاب های ماهیگیر (Pandionidea) داد.


[۱]- معین، محمد. فرهنگ فارسی. تهران: منشأ دانش، ۱۳۸۸، ذیل عقاب

[۲]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمهٔ محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا،۱۳۴۷، ص ۸۴.

[۳]- هرودوت. تاریخ هرودت. مترجم هادی هدایتی. تهران: دانشگاه تهران ۱۳۳۶، کتاب سوم بند ۶۷.

[۴]- رضی، هاشم.فرهنگ نام‌های اوستا. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۶۱، ص ۱۳۱۳و۱۳۱۲.

[۵]- پورداود، ابراهیم. فرهنگ ایران باستان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۹. ص ۳۰۳ و ۲۹۹.

برچسب‌ها: پرندگان، نشان، نقره، ماشینی

نظر شما: