بحر فارس؛ مطالعۀ برخی از نسخههای خطی موجود در کتابخانۀ ملی ملک به مناسبت دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس
به مناسبت دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نگاهی داشتیم به برخی از نسخه های خطی موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک که نام این خلیج قدیمی به نام ایران ثبت شده است.

مولف: دکتر علیرضا حیدری
دریای پارس
در زبان اوستائی، دریایی با نام «وُاوروکَشَ» (Vouru-kaša) به معنای «پرمرز و کناره» است و در زبان فارسی میانه، آن نام به گونۀ «فَراخکَرت» (Farāx-kart) یا «فراخکرد»، به معنای «گستردهمرز» ذکر شده (جنیدی،1377: 9)؛ به نظر میرسد دریای «وُاوروکَشَ» یا «فراخکرد» همین جایگاهی است که امروزه، ما در گسترهای وسیع، آن را با نامهای خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند و آبهای اطراف آن میشناسیم. خلیج فارس نیز احتمالا در کنار دریای عمان، در متنهای فارسی میانه، به گونۀ دریای «پویتیک» (Puitik) یا «پودیگ» آمده (همان:11 بهار، 1380: 73-74)، که از آن، در کنار دریای سَدوِیس (احتمالا آبهای اقیانوس هند)، یاد شده است.
در کتیبۀ داریوش هخامنشی، در کانال سوئز، از «دریایی که از پارس میرود یا سرمیگیرد»، یاد شده است. در سدۀ 2 میلادی، مورخ یونانی، فلاویوس آریانوس (Flavius Arrianus)، در کتابش از خلیج فارس (Persikon kaitas) یاد کرده است. در کتابهای لاتینی، خلیج فارس غالبا به گونۀ «Sinus Persicus» آمده است. این اصطلاح در بسیاری از زبانهای زندۀ جهان، از لاتین ترجمه شده است (مشکور، 1355: 88-90).
نقشه خلیج فارس، موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک، ترسیم شده توسط Carsten Niebuhr به زبان لاتین در پاریس (احتمالا در سال 1787میلادی) دارای کاغذ کرمرنگ و پاسپارتو قهوهای مجدول میانطلایی و استفاده از رنگ سبز و زرد، با شماره اموال 1393.17.00040.
در برخی از کتب کلاسیک جغرافیاییِ پس از اسلام، گاه مفهوم بحر فارس (دریای پارس) گستردهتر از خلیج فارس کنونی است و شامل اقیانوس هند و دریای عمان هم میشود (همان)؛ ظاهرا از قرن سوم و چهارم هجری بوده که در چندین اثر جغرافیایی، دریای فارس شامل همۀ آّبهای جنوب آسیا و جنوب غربی آسیا فرض میشده و آن را دریایی عظیم و بینقارهای میدانستند و دریاهای هند و چین و سند و عرب و عمان و خلیجهای فارس و احمر و عَقَبه را نیز، هر یک جزئی از آن دریای بزرگ برمیشمردند (مجتهدزاده، 1354: 22).
بررسی برخی منابع در کتابخانۀ ملک
در کتابخانه و موزۀ ملی ملک، آثار قابل توجهی موجود است و با مطالعۀ آنها، در قالب یک طرح پژوهشی مفصل، میتوان از منظر تاریخی، سده به سده، شواهد موجود از میراث مکتوب را پیرامون نام خلیج فارس (بحر فارس)، فهرست کرد.
در این گفتار کوتاه، تنها به چند منبع مهم اشاره میشود تا در آینده، علاقهمندان به جغرافیای تاریخی و علوم سیاسی در ایران، پیرامون دریای پارس بر بنیاد منابع موجود در کتابخانه و موزۀ ملی ملک، پژوهشهای گستردهای را انجام دهند.
التفهیم لاوائل صناعة التنجیم
ابوریحان بیرونی کتاب التفهیم رادر سال 420 هجری قمری (قرن 5) برای ریحانه بنت الحسن یا الحسین خوارزمی یک بار به عربی و یک بار به فارسی نوشت. کتاب در چند باب نوشته شده است: هندسه و حساب و جبر و مقابله و هیئت و جغرافیا و معرفة الاقالیم و اسطرلاب و احکام نجوم (بیرونی، 1352).
در این کتاب، پس از ذکر دریای محیط، ابوریحان از دریای چین و هند یاد میکند و پس از ذکر دریای هند میگوید: «وز وی خلیجهاء بزرگ بیرون آید سوی آبادانی، چنانکه هر یک دریائی بود جداگانه، همچون دریای فارس و بصره که بر کرانۀ مشرق او تیز و مکران است. وبرابر او بر کرانۀ مغرب بارگاه عمان بود. و چون از عمّان سوی جذوب بگذرد به شِحر بازرسد که کندُرُو از آنجا خیزد. وزآنجا به عدن رسد. و آنجا دو خلیج بزرگ بیرون آید. یکی آنست که به قلزم معروفست. و او بر زمین عرب بگردد تا چون جزیرها باشد میان او و میان خلیج پارس... » (بیرونی، 1352: 167).
نسخۀ خطی 3254 از کتاب التفهیم، در قرن 13 هجری قمری، به خط شکسته نستعلیق نوشته شده است و تصویر صفحات مربوط به گفتار فوق از این نسخه در ادامه آورده میشود.
تصویری از صفحهای از نسخۀ 3254 که واژۀ خلیج پارس در آن آمده
تصویر کاملتر از همان صفحه، نسخۀ 3254
تصویری از صفحۀ دیگر از نسخۀ 3254 که از دریای پارس سخن آمده
صور الاقالیم یا عجایب البلدان
کتابی است در موضوع جغرافیای عمومی و ذکر عجایب عالم. ظاهراً از نام نویسنده آگاهی نداریم. این اثر در سال ۷۴۸ هجری قمری (قرن 8)، برای امیر مبارزالدین محمد، از سلاطین آل مظفر، نوشته شده است (ستوده، 1353). احتمالا نسخۀ 5685.37 موجود در کتابخانۀ ملک، با نام صور الاقالیم یا عجایب البلدان گزیدهای از همین کتاب است.
در توضیحات مربوط به کرمان در این نسخه چنین نوشته شده است:
«...و شمال آن خراسان و جنوب آن بحر فارس...».
تصویر ذکر کرمان از نسخۀ 5685.37
تصویر کامل صفحۀ مربوط به کرمان از نسخۀ 5685.37
رسالۀ 37 از نسخۀ 5685، گزیدهای است از صورالاقالیم یا عجایب البلدان. نسخۀ موجود در کتابخانۀ ملک، به سال 1010 هجری قمری (قرن 11) نوشته شده است.
خریدة العجایب و فریدة الغرایب
ابن الوردی احتمالا در قرن 8 یا اوایل قرن 9 قمری این کتاب را به زبان عربی نوشت و از خلیج فارس چنین یاد میکند:
فصل فی بحر فارس و ما فیها و من الجزائر و العجائب
و یسمّی البحر الأخضر و هو شعبة من بحر الهند الأعظم و هو بحر مبارک کثیر الخیر و السلامة ...
فصلی دربارۀ بحر فارس و آنچه در آن است از جزیرهها و شگفتیها
و بحر اخضر (دریای سبز) نامیده میشود و شعبهای است از دریای بزرگ هند و آن دریایِ خجستۀ پرخیر و برکت و امن و بیخطری است.
از این کتاب سه نسخه در کتابخانۀ ملک موجود است: نسخۀ 686، کتابت قرن 10 هجری قمری، به خط نسخ؛ نسخۀ 1602، کتابت قرن 10، به خط نسخ احمد فرحات فیومی المالکی و نسخۀ 2360، کتابت قرن 11، به خط نسخ همام الدین حسن بن مهدی، در رجب 1063 هجری قمری.
دو صفحه مربوطبه ذکر بحر فارس از نسخۀ 686
تصویر گفتار مذکور از نسخۀ 1602
نقشۀ مدور از نسخۀ 686 که نام فارس در میانۀ معمور جهان میدرخشد
عجایب و غرایب ربع مسکون
عجایبنامه نام عمومی گونهای خاص از کتب، به زبانهای فارسی و عربی است. در آنها، شگفتیهای جهان آفرینش به همراه موجودات خیالیِ آفریدۀ ذهن بشر، با جهانشناسی خاصی توصیف شده است. در این نوشتهها مرزهای تخیل و واقعیت در هم آمیختهاند. این کتابها نامهای دیگری مانند عجایب البلدان، عجایب البر و البحر، عجایب الاشیاء، عجایب و غرایب، مجمع الغرایب، عجایب المخلوقات، تحفة العجایب و جز اینها نیز داشتهاند (جعفری قنواتی، 1400). پژوهشگران برای این گونه کتب،سرچشمههای عربی و یونانی و روایتهای شفاهی ذکر کردهاند. اما جز این منابع باید به ادبیات ایرانی در دورۀ ساسانی نیز مراجعه کرد. برای مثال متنی به زبان فارسی میانه در دست ماست با نام «شگفتیها و ارزشمندی سیستان» که در آن، برتریهای این منطقه فهرست شده است (عریان 1364: 102-106). در بخش نخست وندیداد به زبان اوستائی ویژگیهای شگفت (نیک و بد) مناطق مختلف ایران ذکر میشود (دارمستتر، 1384: 57-63). نظیر این گفتارها در متنی با نام بندهش به زبان فارسی میانه موجود است (بهار، 1380: 133-135).
نسخۀ خطی عجایب و غرایب ربع مسکون با شماره اموال 3974 که در قرن 11 هجری به خط نستعلیق نوشته شده، از فهرست کتابهای عجایب است.
گفتار دربارۀ بحر فارس از این نسخه:
«بحر الهند آن دریا را بحر السند/الهند (؟) و بحر فارس و بحر عمان و بحر چین نیز گویند وطول آن از زمین چین تا ارض حبشه دوهزار و ششصد و شصت و شش فرسخ است...».
نیز در ادامه چنین آمده:
«و پنج شعبه از این دریا بمیان عالم درآید یکی را خلیج بربری و خلیج احمر و خلیج فارس و خلیج هند و...».
تصویر کامل صفحهای که عبارت فوق از نسخۀ 3974 ذکر شده
چند صفحه پس از این گفتار:
«بحر فارس این دریا را بحر بصره و بحر عمان و بحر هند نیز گویند ازان جهت که این بلاد بر سواحل افتاده و دریای بسیار خیر مبارکیست و اکثر مراکب و سفاین ازین بحر بسلامت و منافع (؟) بیحد (؟) بازآید و اضطراب وی از همه دریاها کمتر باشد و مقاص و درر و لآلی نیز دارد...».
تصویر کامل صفحهای که عبارت فوق از نسخۀ 3974 در آن ذکر شده
جغرافیای بنادر جنوب
نسخۀ ارزشمند این کتاب به شمارۀ ثبت 681، ظاهرا در زمان ناصرالدین شاه (1246-1313 هجری قمری)، از نویسندهای ناشناس است. این نسخه به خط شکستهنستعلیقِ عباسقلی تفرشی بازرجانی در ذیقعده 1315 هجری قمری، در 65 برگ 16 سطری، نوشته شده است. در آغاز این نسخه میخوانیم:
«در حقیقت و چگونگی بنادر واقعۀ در سواحل دریای فارس ...»
تصویر صفحۀ نخست نسخۀ 681
صفحۀ 2 و3 از نسخۀ 681
منابع
بیرونی، ابوریحان (1352). التفهیم لاوائل صناعة التنجیم. به کوشش جلال همایی. تهران: انجمن آثار ملی.
بهار، مهرداد (1380). بندهش. فرنبغ دادگی، گزارنده مرداد بهار، تهران: توس.
جعفری (قنواتی)، محمد (1400). «عجایبنامهها». دایرة المعارف بزرگ اسلامی. منتشر شده در 6 مرداد 1400 در تارنمای مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی با نشانی ثابت
جنیدی، فریدون (1377). «دریای پارس در اوستا و نوشتههای پهلوی و شاهنامه». گلچرخ مهر. شماره 20، مرداد 1377، صص 9-13.
دارمستتر، جیمز (1384). وندیداد. ترجمۀ دکتر موسی جوان. تهران: دنیای کتاب.
ستوده، منوچهر (1353). هفت کشور، یا، صور الاقالیم. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
عریان، سعید (1364). «شگفتی و ارزشمندی سیستان». چیستا. شماره 22، مهر 1364، صص 102-106.
مجتهدزاده، پیروز (1354). جغرافیای تاریخی خلیج فارس. تهران: دانشگاه تهران.
مشکور، محمد جواد (1355). «خلیج فارس و نام آن در طول تاریخ». بررسیهای تاریخی. بهمن و اسفند 1355، شماره 68، صص 85-106.