باز

باز

نام لاتین: ( Accipiter gentilis). باز و باشه لفظاً هر دو یک معنی است و باید از Vaza بمعنی پرنده مشتق باشد که آن‌هم از مصدر اوستایی Vaz بمعنی پریدن مشتق است. پهلوی: bâz یا bâj.[1]

جّره jorra-e، هر جانور از چرنده و پرنده عموماً و باز نر خصوصاً.[2]

خانواده باز، عقاب، لاشخور (accipitridae). بزرگترین و نامتجانس‌ترین پرندگان شکاری روز می‌باشند. اندازهٔ‌ آنها بسیار متفاوت است. منقاری نسبتاً کوتاه و کاملاً قلاب مانند دارند که نیم‌نوک بالایی برخلاف شاهین‌ها دندانه ندارد. گردنشان کوتاه است. پاهای آنها قوی و دارای چنگال‌های کلفت و قلاب مانند می‌باشد.[3] معمولاً تک‌زی هستند. نر و مادهٔ‌ آنها غالباً هم‌شکل است ولی ماده‌ها بزرگترند. روی درخت‌ها، صخره‌ها و یا زمین آشیانه می‌سازند. غذای آنها شامل پستانداران، پرندگان، خزندگان، دوزیستان، ماهی‌ها، نرم‌تنان، بی‌مهرگان مختلف و لاشه حیوانات است.[4]

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می‌شمرده‌اند به‌نحوی‌که اگر کسی سهواً او را می‌کشت، خطای عظیمی نموده بود ولی قوم یهود به موافق شریعت او را یکی از حیوانات نحس می‌دانستند.[5]

هرودت می‌نویسد: اگر بازی بمیرد آنرا به خاک می‌سپارند و یا در قبرستان‌های مقدس، با احترام دفن می‌کنند.[6]

شاردن در سیاحتنامه‌اش (دوران صوفیه) می‌نویسد: «در بازخانهٔ شاهنشاه (صفویه) هفتصد پرنده شکاری نگهداری می‌شود و برای هر یک از این طیور، افسر مخصوصی به خدمت گماشته می‌شود. تمام اعیان و اشراف، رجال و بزرگان کشور نیز تعداد کثیری از طیور شکاری برای صید نگهداری می‌کنند. ایرانیان از اوان جوانی شیفته شکار می‌باشند. در تمام اوقات درسرتاسر شهر و دشت و بیابان قوش‌بازان مرغان شکاری بردست، مشغول آمدوشد می‌باشند و چون پرنده شکاری هدیه‌ای است که اغلب اوقات، شاهنشاه به بزرگان، مخصوصاً حکام ایالت عطا می‌فرمایند لذا در این قبیل مواقع مشاهده می‌شود که رجال کشورها هفت تا هشت روز، پی‌درپی پرندهٔ اعطایی را بر روی دست، یا در پهلوی خویش نگاه می‌دارند. آنها «باشلق» جواهرنشان و زنگولهٔ‌ زرین برای این پرندگان، تهیه می‌کنند. رجال بزرگ مملکت، دستکش جواهرنشانی نیز دارند که هنگامی که پرنده را روی دست می‌گیرند، آنرا بدست می‌کنند و برای طیور صیاد، حلقه و علامت زرین مخصوصی دارند».

برای چگونگی تربیت و کیفیت به دام انداختن «باز» و چگونگی دوختن و باز کردن چشم او در زبان فارسی، رسالات متعددی نوشته شده است که اغلب به بازنامه معروف است.[7] یکی از بازنامه‌های معروف، بازنامهٔ‌ احمد نسوی تصحیح آقای علی‌غروی است. آقای غروی در مقدمهٔ این کتاب می‌نویسد: شکار با باز از قدیم متداول بود و در زمان ساسانیان به آنجا رسید که از میان افسران درباری یکی را به سمت بازدار انتخاب می‌کردند.[8]

در نوروزنامه آمده است که «در آیین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزجرد شهریار، که آخر ملوک عجم بود، چنان بوده است که روز نوروز، نخست کس از مردمان بیگانه، موبد موبدان پیش آمدی، با جام زمردین پر می و انگشتری و درمی و دیناری خسروانی و یکدسته خوید سبز رسته و شمشیری و تیروکمان و دوات و قلم و اسبی و بازی و غلامی خوبروی...» و گفتی «... اسپت کامکار و پیروز و تیغت روش و کاری و بازت گیرا و خجسته به شکار...».[9] در نوروزنامه، هم‌چنین آمده است: «باز مونس شکارگاه ملوکست و به وی شادی آرند و وی را دوستدارند و در باز، خوی‌ها بود چنانکه اندر ملوک بود از بزرگ منشی و پاکیزگی و پیشینیان چنین گفته‌اند که: شاه جانوران گوشت‌خوار بازست و شاه چهارپایان گیاه‌خوار، اسب [...] به هرحال این باز به ملوک مخصوص‌تر است که به دیگر مردم و مرباز را حشمتی است که پرندگان دیگر را نیست و عقاب از وی بزرگ‌تر است و لیکن وی را آن حشمت نیست که باز را».[10] این پرندگان شکارچی را از روزگاران بس قدیم می‌شناختند. طبق روایت شاهنامه، باز و شاهین را نخست تهمورث آموختن گرفت. و نامدارانی چون رستم و زواره، روزگاری با یوز و باز نخجیر می‌کردند.[11] انس پادشاهان با باز، چنان بود که آنرا همواره بر بالین و در مجلس داشتند، چنانکه علاءالدوله دیلمی همواره بازی بر بالین داشت و ملک طبرستان، بازی سفید داشت که در مجلس،‌ همیشه در بالین او نشسته بود.[12]

قدرت فراوان باز در مقابل مرغان ضعیف باعث شده است که شعرا مضامین و تشبیهات بدیعی بسازند:

به باد حمله به هم بر زنی مصاف عدو

چنانکه باز به هم بر زند صفوف کلنگ <فرخی>

شکار باز خرچال و کلنگ است

شکار باشه وشم است و کبوتر <عنصری>

هر باز به زیر چنگ ماغی دارد

هر سرخ‌گل از بید جناغی دارد <منوچهری>

باز، در ادبیات فارسی پرنده‌ای است که مانند کرکسان بر بال مردار نمی‌رود و به هر صید مختصری قناعت نمی‌کند:

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید

چو باشه از پی هر صید مختصر نرود <حافظ>

باز و شاهباز، در مثنوی مولانا، کنایه از فرستادهٔ حق، نبی و پیغمبر است.


2- محمدحسین بن خلف برهان. برهان قاطع. به تصحیح دکتر محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1356.حاشیه، ذیل باشه

[2]- باباطاهر عریان. دیوان کامل بی‌نظیر باباطاهر عریان همدانی. به کوشش حسین وحید دستگردی. تهران: ابن سینا، 1347

[3]- چنگ بازانست گویی شاخک شاهپرم

پای بطانست گویی بر شاخ چنار<منوچهری>

از گلستان نشود غنچهٔ‌ دل، باز مرا

پنجهٔ شیر بود چنگل شهباز مرا <صائب>

ساز و لب و دهان تو ای کبک خوشخرام

گیرنده تر ز چنگل شهباز بوسه را <صائب>

[4]- اسکات، درک. پرندگان ایران. ترجمهٔ محمدحسین مروج همدانی، علی ادهمی میرحسینی و اسکندر فیروز. تهران: ابن سینا، 1347، ص 72

[5]- هاکس، جیمز. قاموس کتاب مقدس. تهران: طهوری، 1349

[6]- هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمه هادی هدایتی. تهران: دانشگاه تهران، 1336، ص 88.

[7]- محمدحسین بن خلف برهان. برهان قاطع. به تصحیح دکتر محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1356.حاشیه، ذیل باز

[8]- سایکس، پرسی مولزورث. تاریخ ایران. مترجم محمدتقی فخر داعی گیلانی. تهران: انتشارات علی‌اکبر علمی. 1343، ج 1 ص 642

[9]- عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری. نوروزنامه. از روی نسخه برلن چاپ عکسی مسکو 1962. تهران: طهوری، 1357، ص 26

[10]- عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری. نوروزنامه. از روی نسخه برلن چاپ عکسی مسکو 1962. تهران: طهوری، 1357، ص 74 و 75

[11]- کتاب شاهنامه، بروخیم ج 2،‌ ص 623

[12]- ابوالحسن علی بن احمد نسوی. بازنامه، با مقدمه‌ای در صید و آداب آن تا قرن هفتم هجری. نگارش و تصحیح علی غروی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، 1354.

برگرفته از کاتالوگ نمایشگاه سیمرغ، تهران: مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، 1391.

برچسب‌ها: پرندگان

اشیاء پیشنهادی

بازوبند با قاب قرآن

  • دوره تاریخی: نامعلوم
تابلو

میدان گاو بازی

  • دوره تاریخی: نامعلوم
  • کارخانه کاونتری
حیوانی

طوطی وبازرگان

  • دوره تاریخی: نامعلوم
  • محمد حسین زند
استاتر پارسی فرناباز

سکه نقره ساتراپ هخامنشی

  • دوره تاریخی: هخامنشیان

سکه نقره فرناباز ساتراپ هخامنشی

  • دوره تاریخی: هخامنشیان
شطرنج/ سرگرمیها/ قماربازی/بازیها

قمارنامه

  • دوره تاریخی: قاجاریه
  • محمدامین قاجار اسماعیل‌بن علی‌اکبر ابراهیم مشتری طوسی
بیماریهای پرندگان/ بازها

بازنامه

  • دوره تاریخی: قاجاریه
بیماریهای پرندگان/ بازها

بازنامه

  • دوره تاریخی: قاجاریه
باز شکاری -- پرورش- بازها

کتاب‌التذکرة فی علم‌البززة ( فارسی)

  • دوره تاریخی: قاجاریه
  • محمدبن علی زاهد شوشتری

نظر شما: