دب اکبر

دب اکبر (دُبّ اکبر)

دُبّ اکبر به روایت فصول­ الطّبریـ «در بیان صورت دبّ اکبر است. تخیّل صورت خرس نموده ­اند که سر او به­ سوی مغرب و عقب و دُم او سوی مشرق و پشت او سوی شمال و پای­ ها سوی جنوب است و کواکب مرصودۀ داخل این صورت بیست­ وهفت است؛ من­ جمله هفت کوکب ظاهر است؛ چهار به­ طریق مربّع که آنها را نَعش می­ گویند و سه در عـقب این نعـش به­ طریق مقـوّس که حدبۀ قـوس به­ سمت شمال است و آن سه را بَنات ­النّعش می­ گویند و این هفت ظاهر و معلوم است بر اغلب مردم لیکن بیست [کوکب] باقی­مانده از بیست­ وهفت، قدری خفی است و احتیاج دارند به ذکر بعضی علامات تا واضح شوند. چون ابتداء شماره از کواکب سر این صورت است و انتهاء شماره به کواکب دُم است لهذا محتاج شدیم به ذکر علامات سر این صورت؛ پس می­ گوییم آن کوکب که در شمال ضلع مقدّم نعش است و در شماره، کوکب شانزده است... و کوکبی که بر شانۀ راست صورت ممسک­ العنان است و تالی عیّوق است... اگر میان این دو کوکب خطی وصل کنی در وسط این خط تخمیناً کوکبی است از قدر چهارم. این کوکب اوّل است و بر لب و گوشۀ دهان این صورت واقع است و چون کوکب اوّل را درست معلوم نمودی او را معیار قرار بده در شناختن باقی...» (فصول الطّبری)


​تصویر صورت فلکی دب اکبر از نسخه خطی صورالکواکب عبدالرحمان صوفی

دُبّ اکبر به روایت اساطیر ـ در افسانه­ های یونانی آمده است که روزگاری، «کالیستو» (Callisto)، دختر پادشاه «آرکادیا» (Arcadia) که بسیار زیباتر از «جونو» (Juno)، ملکۀ المپ بود، «زئوس» (Zeus) را شیفتۀ خود می­ کند. جونو از رشک، کالیستو را به شکل خرسی درآورده و در آسمان آویزان می­ کند. سال­ها بعد، «آکاس»، پسر کالیستو و زئوس، به شکار رفته و در آنجا با خرسی مواجه می­ شود و در پی شکار او برمی ­آید، البته آکاس از این که خرس، مادرِ محبوب اوست، اطلاعی نداشت و زئوس، پیش از آنکه فاجعه ­ای رخ دهد، پسر را نیز به­ شکل خرسی درآورده و برای در امان ماندنش از خطرات احتمالی، پهلوی مادر در آسمان قرار می­ دهد.

دُبّ اکبر به روایت منجّمین ـ دُبّ اکبر، از مشهورترین صور فلکی نیم­کرۀ شمالی است. در شرایط مناسب و با چشم غیرمسلّح، 65 ستارۀ این صورت فلکی قابل رؤیت است. این صورت فلکی، در نیم­کرۀ شمالی هرگز غروب نمی­ کند و همراه با دُبّ اصغر، در فصول گوناگون، نزدیک ­ترین صور فلکی هستند که به دور ستارۀ قطبی گردش دائمی دارند (البته، این تصوّر ناشی از حرکت انتقالی زمین است و در دنیای واقعی، ستارگان به دور ستارۀ قطبی گردش نمی­ کنند). هفت ستارۀ پُرنوری که شکلی شبیه به «آب­گردان» دارند عبارتند از: دُبّه (: α = خرس)، مِراق (: β =گُرده)، فِخِذ (: γ = ران) و مِغرِز (: δ = بُنِ دُم). در نزدیکی «عِناق» (ζ) ستارۀ کوچک «سُها» (Alcor) قرار دارد که اعراب، این دو ستاره را «اسب و سوار» می­ نامیدند و از ستارۀ «سُها» برای آزمون دید خوب تیراندازان استفاده می­ کردند. از اجرام این صورت عبارتند از:M40 (ستارۀ دوتایی)، کهکشان­ های مارپیچی M81، M101 (چرخ و فلک)، M108، M109، کهکشان نامنظّم M82 و سحابی M97 (جغد).

نظر شما: