نمایشگاه هزار داستان
نمایشگاه هزار داستان گزیدهای است از انچه طی صدها سال سینه به سینه در میان ایرانیان نقل شده،کاه به نظم درآمده و گاه به نثر نوشته شده.
در این نمایشگاه گزیدهای از قصههای مذهبی، حماسی، ادبی، عامیانه و اسطورهای ایران به نمایش گذاشته شده است.
قصه، همزاد انسان است و قصهها، افسانهها و روایتهای داستانی در تمام جهان و همهی فرهنگها، ورایِ جذابیتِ روایی و دلپذیریِ ذاتی، ریشه در باورها، خواستها، آئین و آداب و رسوم، و شیوهی زندگانی فردی و اجتماعیِ آدمیان دارند. بسیاری از قصهها آنقدر قدمت دارند که نمیتوان تاریخ پدیداریشان را بازیافت و ساختارِ مشترکِ پارهای از داستانها گویای این نکته است که آرزوها و امیدها و حتی ناکامیهای انسانها در سراسر جهان خاستگاهی مشترک داشتهاند.
قصهها پیش از پیدایشِ نوشتار، سینهبهسینه، از مرزهای زمان و مکان در گذشتند و از نسلی به نسلِ دیگر و از سرزمینی به سرزمینِ دیگر رفتند، زنده و پویا ماندند و در این سفرِ دراز و شگفتانگیز بارور شدند تا آنگاه که مکتوب شدند و در سینهی کتابها جای گرفتند. کتابها راوی داستانها شدند و کتابخانهها در کنار علم و نظر، قصهخانهای که نه تنها برای لذت و عبرت، که برای بازشناسی فرهنگ و تمدن، باید بدان رجوع کرد. قصهها افزون بر افسونِ دلپذیر و جاننوازیِ سحرانگیز، سرچشمهی آموزهها، پندها و حکمتها و نخستین آموزگارِ مهربان آدمیان هستند. کافی است چشم ببندیم و خاطرات خوشِ قصههای کودکی را مرور کنیم.
در "قرآن کریم" خداوند یگانه به پیامبر خاتم "صلواتاله علیه و آله وسلم" میفرماید:
نَحنُ نقصُّ علیکَ اَحسنالقصص بمآ اوحینآ اِلیک ... (یوسف / 3)
[ما بهترین داستانسرایی را با وحی فرستادن قرآن بر تو میخوانیم]
و بدینترتیب در این معجز پیامبر اکرم (ص) بسیاری از حکمتهایِ الهی در قالب قصهها، روایت شده و به تأسی از آن در میراثِ مکتوب ایرانِ اسلامی و شاهکارهای ادبی ـ هنری، حکمت و اخلاق و موعظه و فرجامِ هر عملی در قالب داستان صورتبندی شده است.
در بسیاری از شاهکارهای ادبیات فارسی ـ قرنها پیش از ابداع داستانهای کوتاه و مینی مالیستی ـ قصههایی تکبیتی یا دوبیتی دیده میشود. نمونههایی که نشانگر تعالی کمنظیری در آفرینش هنری است.
قصه با بالهای بلند خیال و واقعیت، هنوز و همیشه در آسمانِ جهان و در آسمان ضمیرِ انسان پرواز میکند و تا آنزمان که انسان زندگی میکند او نیز هست و استمرار دارد؛ در قابهای نو و در
قالبهای جدید. روزی قصه در کتاب میماند تا کسی بیاید و برخوانَد و امروز قصهها از خانهی کتابها برون میآیند و نمایشگاهی میسازند برای دیده شدن، برای خوانده شدن، برای آشناشدن،
با خویشتن.
کتابخانه و موزهی ملی ملک به اینترتیب قصهخانهای است که ما را در آینهی داستانهای برگذشته از تاریخی پر فراز و فرود باز مینمایاند و نمایشگاه هزار قصه دریچهای است به این منظر.
قصهها همانطور که سرآغاز روشنی ندارند، پایانی هم نخواهند داشت. گویی آدمیان خود در درون قصهها و ماجراها زندگی میکنند، چنانکه حافظ (طابثراه) میفرماید:
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام ...